توضیحات اجمالی بخشها:
متن دویست و چهل و دو جلدکتاب و پنجاه و نه مقاله پیرامون امامرضا علیهالسلام با موضوعاتی چون سخنان، تاریخ زندگانی، سیره و فضائل، معرفی بیش از نهصد کتاب، مقاله و پایاننامه پیرامون آن حضرت، ارائه فهرست کلیه کتابها و مقالهها به صورت یکجا (نوزده هزار موضوع)، جستجوی پیشرفته در متن، پاورقی و عناوین، تصاویر و پوسترهای زیبا و جذاب، امکان چاپ صفحات و انتقال متن به دفترچه یادداشت، امکان تغییر محیط برنامه برای سلیقههای مختلف، متن زیارتنامهها، نغمههای دلنشین و همخوانی قابل اجرا در دستگاههای MP3
درسهایی از شخصیت اخلاقی – رفتاری امام رضا
زمان مطالعه: < 1 دقیقه امامان پاک ما، در میان مردم و با مردم میزیستند و عملا به مردم درس زندگی، پاکی و فضیلت میآموختند. آنان الگو و سرمشق دیگران بودند. با آن که مقام رفیع امامت، آنان را از مردم ممتاز میساخت و برگزیدهی خدا و حجت او در زمین بودند، در عین حال در جامعه حریمی برای خود قایل نبودند و خود را
نهی حضرت رضا از همنشینی با منحرفان
زمان مطالعه: < 1 دقیقه حضرت رضا علیهالسلام عنایت ویژهای به نگهبانی شیعیان از انحراف فکری و عملی داشتند؛ چنان که روزی به یکی از شاگردانشان به نام «داود بن قاسم»، معروف به ابوهاشم جعفری، فرمودند: چرا با «عبدالرحمن بن یعقوب» همنشینی میکنی؟ ابوهاشم گفت: عبدالرحمن دایی من است. امام فرمودند: او دربارهی ذات پاک خدا مطالبی میگوید که ساحت مقدسش از این موارد مبراست؛
سفارش به خویشان
زمان مطالعه: < 1 دقیقه ثامنالائمه علیهالسلام برادری داشت به نام زید بن موسی بن جعفر علیهالسلام، که در بصره خروج کرد، خانههای عباسیان را سوزانید و از این جهت به «زید النار» ملقب گردید. گویند: در مدینه نیز جاهایی را سوزانید و عدهای را کشت. او را اسیر کرده به مرو آوردند؛ مأمون گفت: پیش برادرش ابیالحسن رضا علیهالسلام ببرید.(1) چون زید را به
کمک آبرومندانه
زمان مطالعه: < 1 دقیقه «یسع بن حمزه» میگوید: من در مجلس حضرت رضا علیهالسلام بودم و با ایشان گفتگو میکردیم؛ ناگاه مردی بلند قامت و گندمگون وارد شد و سلام کرد و گفت: من از دوستان شما، پدران و اجدادتان هستم. از سفر حج میآیم، ولی اندوختهام تمام شده؛ مقداری توشهی راه به من بدهید تا به وطنم برسم. وقتی به شهرم رسیدم، معادل
احترام به مهمان
زمان مطالعه: < 1 دقیقه شبی امام علیهالسلام مهمان داشتند. در میان صحبت، چراغ نقصی پیدا کرد. مهمان امام، دست پیش آورد تا چراغ را درست کند، ولی امام نگذاشتند و خود این کار را انجام دادند و فرمودند: ما گروهی هستیم که مهمانان خود را به کار نمیگیریم.(1) 1) کافی، ج 6، ص 283.
برخورد با ناشناس
زمان مطالعه: < 1 دقیقه یک بار شخصی که امام را نمیشناخت، در حمام از امام خواست تا کیسه کشیدن او را تقبل نماید. امام علیهالسلام پذیرفتند و مشغول شدند. دیگران امام را به آن شخص معرفی کردند و او با شرمندگی به عذرخواهی پرداخت، ولی امام بیتوجه به عذرخواهی او، همچنان کیسه میکشیدند و به او دلداری میدادند که طوری نشده است.(1) 1) مناقب،