توضیحات اجمالی بخشها:
متن دویست و چهل و دو جلدکتاب و پنجاه و نه مقاله پیرامون امامرضا علیهالسلام با موضوعاتی چون سخنان، تاریخ زندگانی، سیره و فضائل، معرفی بیش از نهصد کتاب، مقاله و پایاننامه پیرامون آن حضرت، ارائه فهرست کلیه کتابها و مقالهها به صورت یکجا (نوزده هزار موضوع)، جستجوی پیشرفته در متن، پاورقی و عناوین، تصاویر و پوسترهای زیبا و جذاب، امکان چاپ صفحات و انتقال متن به دفترچه یادداشت، امکان تغییر محیط برنامه برای سلیقههای مختلف، متن زیارتنامهها، نغمههای دلنشین و همخوانی قابل اجرا در دستگاههای MP3
دربارهی ترجمه و شرح نهجالبلاغه
زمان مطالعه: < 1 دقیقه یکی از خویشاوندان نزدیک استاد در اواخر سال 1355 شمسی، در شهر اصفهان خواب میبیند که در برابر مرحوم علامه مجاهد، آقای حاج شیخ عبدالحسین امینی، نویسندهی کتاب با ارزش الغدیر در اتاقی نشسته است. مرحوم آقای امینی میگوید: «آیا شما جعفری را میشناسد؟» پاسخ میدهد: «آری من ایشان را میشناسم.» علامه امینی میگوید: «نامهای میدهم به ایشان بدهید.» از
کراماتی چند
زمان مطالعه: < 1 دقیقه مردان خدا با پیوند جان خویش با خداوند، چنان روح خویش را توانمند میکنند که با کارهای شگفت خویش جلوهای از عظمت خداوند را به نمایش میگذارند. از این رهگذر، برخی از ماجراها در زندگی استاد محمدتقی جعفری چشمنوازی میکنند و انسان را در شگفتی فرومیبرند. یکی از ویژگیهای استاد جعفری رازداری بوده است و از این رو، بیشتر کارهایش
زنده شدن گاو
زمان مطالعه: < 1 دقیقه سالها پیش از انقلاب، استاد به دعوت پدر داماد خویش، که از نیکوکاران مراغه بوده، به مراغه میرود. استاد عاشق طبیعت بود، از این رو، شخصی برای گردش استاد در دامنهی کوه سهند همراه ایشان میشود. پس از گردش، هنگام بازگشت، کشاورزی آنان را به صرف چای دعوت میکند.اجابت این دعوت برای استاد چقدر شیرین و لذتبخش بود. آنان مشغول
دیوار مسجد
زمان مطالعه: < 1 دقیقه در سال 1352 شمسی، استاد برای سخنرانی در دانشگاه تبریز به این شهر میرود. پس از پایان سخنرانی هنگام برگشت به منزل پدر همسرش، شماری از جوانان نزد استاد میآیند. – آقای جعفری شما چرا تنها برای دانشگاهیان و طلبهها صحبت میکنید؟ یک بار هم به مسجد ما بیایید و برای ما صحبت کنید. – مسجد شما کجاست؟ – مسجد
بوی تعفن
زمان مطالعه: < 1 دقیقه هنگامی که استاد برای مداوا به نروژ میرود، شبی یکی از دوستان فرزند استاد – یعنی دکتر غلامرضا جعفری – آنان را برای شام، به منزل خود دعوت میکند. سر ساعت استاد و فرزندش به منزل او میروند. هنگام شام استاد ناراحت میشود و میگوید: «بوی تعفن میآید.» دکتر غلامرضا جعفری گمان میکند تومور موجود در مغز استاد، فعالیت مراکز
پایان دفتر عمر
زمان مطالعه: 2 دقیقه هر شش ماه یک بار، استاد برای معاینه و انجام آزمایشهای لازم به پزشک رجوع میکرد. حتی در واپسین مراجعه، اثری از بیماری جدی در استاد دیده نشد. استاد در یکی از روزهای مرداد ماه سال 1377 متوجه قدری خون در خلط خود میشود. نزدیکان، به سرعت ایشان را نزد پزشک میبرند. پزشک دستور میدهد از ریه عسکبرداری کنند. پس