توضیحات اجمالی بخشها:
متن دویست و چهل و دو جلدکتاب و پنجاه و نه مقاله پیرامون امامرضا علیهالسلام با موضوعاتی چون سخنان، تاریخ زندگانی، سیره و فضائل، معرفی بیش از نهصد کتاب، مقاله و پایاننامه پیرامون آن حضرت، ارائه فهرست کلیه کتابها و مقالهها به صورت یکجا (نوزده هزار موضوع)، جستجوی پیشرفته در متن، پاورقی و عناوین، تصاویر و پوسترهای زیبا و جذاب، امکان چاپ صفحات و انتقال متن به دفترچه یادداشت، امکان تغییر محیط برنامه برای سلیقههای مختلف، متن زیارتنامهها، نغمههای دلنشین و همخوانی قابل اجرا در دستگاههای MP3
از مرگ رهائی یافت
زمان مطالعه: 2 دقیقه محمد صالح حدّاد گفت من در سن شانزده سالگی به بیماری سختی گرفتار شدم و مدت چهار ماه مرض من طول کشید تا مشرف بمرگ شدم بقسمی که کسان من دل از حیوة من برداشته و مرا رو بقبله نمودند و چشم و ذقنم را بستند و بفکر تجهیزم افتادند و برحال من گریه می کردند و طوری بود که
چهار حاجت
زمان مطالعه: 2 دقیقه مرحوم شیخ موسی نجل شیخ علی نجفی نقل فرمود: بزیارت حضرت ثامن الائمه (ع) مشرف شدم دچار بیماری سختی شدم و در اثر آن ناخوشی هر دو چشمم آب سیاه آورد بقسمی که جائی را نمی دیدم . مبلغی هم پول داشتم صاحب خانه بعنوان قرض از من گرفت و مرکبی هم داشتم که صاحب خانه از من خریده بود
رد پول
زمان مطالعه: < 1 دقیقه سیّد نصراللّه بن سید حسین موسوی (سید اجل شهید سعید ادیب آقا سید نصرالله موسوی آیتی در فهم و ذکاوت و حسن تقریر و فصاحت که در روضه منوره حسینیه مدرّس بود و کتب در مسائلی تصنیف کرده از جمله الروضات الزاهرات فی المعجزات بعدالوفات و سلاسل الذهب و غیر ذلک که به دستور سلطان روم او را در قسطنطنیه
عطای حضرت
زمان مطالعه: < 1 دقیقه سیادت پناه میرعلی نقی اردبیلی نقل فرمود: ملا عبدالباقی شیرازی که مجاور نجف اشرف بود بزیارت حضرت رضا (ع) مشرف شده بود چون خرجی او تمام شده بود. خدمت خود حضرت رضا (ع) عرض کرده بود که ای مولای من آقای من ، من زائر حضرتت می باشم و مخارج من تمام شده است و خرجی ندارم و مصرف من
خاک مقدس
زمان مطالعه: < 1 دقیقه و نیز فرمود سید در کتاب خود روضات الزاهرات . شخص (بازرگانی) بقصد زیارت حضرت رضا صلوات الله علیه از محل خود حرکت نموده رو براه گذشت . در بین راه بیکی از منازل که منزل کرده بود یک مرد کور و نابینا که مادرزادی بود مطلع شد و فهمید که آنمرد رو بزیارت حضرت رضا (ع) می رود. از
گرسنگی و عنایت
زمان مطالعه: < 1 دقیقه کفش دار حضرت رضا (ع) گفت : من شبی بعد از فراغ از خدمت کفشداری رو بخانه نهادم و چون چیزی نخورده و گرسنه بودم ببازار رفتم که خوراکی خریداری کنم برای سد جوع خود لکن هرچه گشتم دیدم دکانها بسته اند و چیزی از ماکولات فراهم نشد. باز بصحن مقدس برگشتم و آنوقت درب حرم مطهر را بسته بودند