توضیحات اجمالی بخشها:
متن دویست و چهل و دو جلدکتاب و پنجاه و نه مقاله پیرامون امامرضا علیهالسلام با موضوعاتی چون سخنان، تاریخ زندگانی، سیره و فضائل، معرفی بیش از نهصد کتاب، مقاله و پایاننامه پیرامون آن حضرت، ارائه فهرست کلیه کتابها و مقالهها به صورت یکجا (نوزده هزار موضوع)، جستجوی پیشرفته در متن، پاورقی و عناوین، تصاویر و پوسترهای زیبا و جذاب، امکان چاپ صفحات و انتقال متن به دفترچه یادداشت، امکان تغییر محیط برنامه برای سلیقههای مختلف، متن زیارتنامهها، نغمههای دلنشین و همخوانی قابل اجرا در دستگاههای MP3
گریه و زاری مأمون در فقدان امام رضا که حاکی از ریاکاری او می باشد
زمان مطالعه: < 1 دقیقه حضرت امام جواد علیه السلام فرمودند: حرکت کن و درب را برای مأمون بگشا همین که درب را گشودم دیدم مأمون و غلامان ایستاده اند. با گریه داخل شد، گریبان چاک زد و بر سر خود می زد، با صدای بلند می گفت آه! آقای من تو را از دست دادم. کنار بستر حضرت نشست و دستور داد آماده غسل
زندانی شدن اباصلت هروی توسط مأمون و خلاصی یافتن او توسط امام نهم
زمان مطالعه: < 1 دقیقه قبل از دفن امام رضا علیه السلام و دیدن آن معجزات اباصلت می گوید: آن گاه مأمون به من گفت: آن دعایی که می خوانی به من بیاموز. سوگند یاد کردم که همین الان فراموش کردم و راست می گفتم (تقیّه نمی کردم) خلیفه دستور زندانی شدن من را صادرکرد و بعد بدن مبارک امام را دفن نمودند. یک سال
«خبر هرثمه» هنگام غسل دادن امام رضا و هنگام آب ریختن بر روی بدن مبارکشان صدای تهلیل(1) و تسبیح شنیده می شد
زمان مطالعه: < 1 دقیقه در خبری که از هرثمه نقل می شود می گوید: هنگام غسل دادن امام رضا علیه السلام خیمه زده شد و اشخاصی که به چشم نمی آمدند امام را غسل می دادند و صدای تسبیح و تهلیل در ریختن آب و صدای ظرفها را می شنیدیم بعد از جریان آب و دعاها مأمون من را اِحضارکرد وگفت: تو را به
شهادت حضرت امام رضا به وسیله انار زهرآلود
زمان مطالعه: 2 دقیقه شیخ مفید(1) درکتاب ارشاد شهادت امام رضا علیه السلام را به وسیله ی انار مسموم چنین نقل می کند: روزی حضرت رضا علیه السلام با مأمون مشغول خوردن غذا بودند و از آن غذا مریض شدند. مأمون نیز خود را به مریضی زد و اظهارکسالت کرد. عبداللّه بن بشیر گفت: مأمون به من دستورداد ناخن هایم را بگذارم تا بلند
اشعار دعبل بعد از شهادت حضرت امام رضا در حضور مأمون
زمان مطالعه: 3 دقیقه دو قبر در طوس اند یکی بهترین مردم++ و دیگری بدترین مردم… ازیحیی بن اکثم روایت شده است که گفت: مأمون دعبل شاعر معروف اهل بیت را که خدایش بیامرزد فرا خواند و او را به جان امان داد. چون دعبل بیامد من نیز نزد مأمون نشسته بودم. مأمون به وی گفت: قصیده ی رائیّه(1) را برایم بخوان دعبل منکر
حوادث و قتل های دیگر بعد از شهادت حضرت امام رضا
زمان مطالعه: < 1 دقیقه ابن خلدون ذکرکرده است که علّت قیام ابراهیم پسر امام هفتم و برادر امام هشتم علیه السلام بر ضد مأمون این بود که وی مأمون را به کشتن برادرش علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام متّهم کرد. و همچنین پاره ای از منابع تاریخی ذکر می کنند که احمد بن موسی برادر امام رضا علیه السلام چون از خیانت مأمون