زمان مطالعه: < 1 دقیقه حضرت به اباصلت فرمودند به بالای بام برو خواهی دید که زنی بدزبان و بدکار افراد شروررا تشویق به شورش می کند. نامش سمانه است یک تیره ی نی به دست گرفته و به جای پرچم پارچه ی قرمزی بر آن بسته و سرکرده ی اراذل و اوباش شده و با آن ها به طرف کاخ خلافت حرکت می کند

زمان مطالعه: < 1 دقیقه ابن شهر آشوب درکتاب مناقب چنین می گوید: بعد از آن که مأمون و سپاهیانش با خفّت و خواری ازکاخ خود که “شاهجان ” نامیده می شد (که قبل از خلافت عبّاسیان مقرّ ابومسلم خراسانی، سردار بزرگ ایرانی بود که اگر فرماندهی او وکمک ایرانیان نبود، بنی امیّه سرنگون نمی شدند و بنی عباس به خلافت نمی رسیدند) بیرون شدند،

زمان مطالعه: < 1 دقیقه دعا و نفرین امام علیه السلام هلاکت یا تغییر خلافت مأمون نبود، بلکه امام ذرّه ای از قدرت خدا را به او نشان دادند. چون او به مقام والای امامت اهانت نمود، به همین علّت امام علیه السلام با نفرین خودشان او را ذلیل و مطرود و خوار نمودند. امام علیه السلام صلاح اسلام و مسلمین را می خواهند و

زمان مطالعه: < 1 دقیقه حضرت جواد الائمه علیه السلام فرمودند: چون پدرم از طرف مأمون ولیعهد شدند مدّتی باران نیامد. چاپلوسان و متعصّبین و خشک مقدّس ها دربار عبّاسی گفتند: چون حضرت رضا علیه السلام ولیعهد شده باران نیامده و خداوند باران را از ما بازداشته. این خبر به مأمون رسید و او هم ناراحت شد و بر اوگران آمد، مأمون از امام علیه

زمان مطالعه: < 1 دقیقه صبح روز دوشنبه بود حضرت رضا علیه السلام درحالی که جمعیّت زیادی همراهشان بودند به سوی بیابان به راه افتادند گویا انتظاری از حضرت دارند. به مکانی رسیدند حضرت بالای منبر تشریف بردند و بعد از حمد و ثنای خدا چنین فرمودند: بار پروردگارا تو حق ما اهل بیت را بزرگ نمودی پس مردم به ما متوسّل شدند چنان که

زمان مطالعه: < 1 دقیقه بعد از دعای امام رضا علیه السلام به فرموده ی امام جواد علیه السلام باد ابرها را در یک جا جمع کرد و به هم بافت و رعد و برق برخواست و مردم به جنب و جوش آمدند. گویا می خواهند از باران دور شوند امام فرمودند: ای مردم با آرامش به راه افتید و بروید، این ابرکه بالای سر