توضیحات اجمالی بخشها:
متن دویست و چهل و دو جلدکتاب و پنجاه و نه مقاله پیرامون امامرضا علیهالسلام با موضوعاتی چون سخنان، تاریخ زندگانی، سیره و فضائل، معرفی بیش از نهصد کتاب، مقاله و پایاننامه پیرامون آن حضرت، ارائه فهرست کلیه کتابها و مقالهها به صورت یکجا (نوزده هزار موضوع)، جستجوی پیشرفته در متن، پاورقی و عناوین، تصاویر و پوسترهای زیبا و جذاب، امکان چاپ صفحات و انتقال متن به دفترچه یادداشت، امکان تغییر محیط برنامه برای سلیقههای مختلف، متن زیارتنامهها، نغمههای دلنشین و همخوانی قابل اجرا در دستگاههای MP3
امام رضا و مردی که فرزندانش در طفولیت می مردند
زمان مطالعه: < 1 دقیقه عبدالله بن حارثه گفت: برای من هیچ فرزندی زنده نمی ماند به طوری که بیش از ده فرزندم مرده بودند سالی پس از انجام مراسم حجّ خدمت حضرت رضا علیه السلام رسیدم سلام کردم دست مبارک ایشان را بوسیدم و چند مسأله ای که نمی دانستم پرسیدم. در آن هنگام خدمت آن حضرت از باقی نماندن فرزند برایم (همسرش فرزندان
بزرگواری امام هشتم در برآوردن حاجت دشمن خود مأمون
زمان مطالعه: < 1 دقیقه عبداللّه بن محمّد هاشمی گوید: عبداللّه بن محمد هاشمی گفت روزی بر مأمون وارد شدم همه را خارج نمود و فقط من را نشانید طعام طلبید هر دو طعام را خوردیم یس من و خود را خوشبو و معطّر نمود. پس از آن به گریه افتاد وگفت: ای عبداللّه هاشمی خانواده ام من را سرزنش و نکوهش می کنند که
جسارت حمید بن مهران و دو عکس شیری که شیر واقعی شد
زمان مطالعه: < 1 دقیقه معجزات پی درپی حضرت و محبوبیّتی که امام هشتم علیه السلام در میان مردم داشتند مأمون را نگران کرد و فکرش مشوّش شد از بیم سست شدن پایه های خلافت زیرا ولایت علیّ بن موسی و امامت آن حضرت بر مردم آشکار شده بود و خلیفه از شورش مردم می ترسید لذا دنبال چاره می گشت در میان درباریان مردی
سعایت یکی ازدرباریان درباره ی امام هشتم
زمان مطالعه: < 1 دقیقه یکی از مقرّبان دربار مأمون روزی در خلوت مأمون را ملاقات و به شدّت مأمون را ملامت کرد که چرا علی بن موسی را ولیعهد نموده است او به مأمون گفت خدای را در نظر بگیر و تاریخ خلفا را دگرگون مساز و این شرف و فخر را از بنی عبّاس به خاندان علی بن ابی طالب منتقل نکن و
پشیمانی مأمون از دادن ولایتعهدی به امام رضا
زمان مطالعه: < 1 دقیقه مأمون گفت راست گفتی این مرد پنهانی مردم را به امامت خود دعوت می کرد ما خواستیم با دادن ولایتعهدی مردم را به خلافت ما دعوت کند من برای این که او در امور ما رخنه نکند او را ولیعهد نمودیم که جلوی او را بگیریم و نباید این کار را می نمودیم و باید تا دیر نشده جلوی او
نقشه ی بی حاصل حمید بن مهران درباره ی امام رضا
زمان مطالعه: < 1 دقیقه حمید بن مهران گفت: اجازه ده تا با او مجادله کنم زیرا من از عهده او و یارانش برمی آیم و آن ها را منکوب می کنم و از قدر و منزلت او می کاهم و تا به حال اگر به خاطر خلیفه نبود او را سرجای خود می نشاندم که اِظهار بزرگی و خودنمایی نکند حمید بن مهران گفت