زمان مطالعه: < 1 دقیقه

زمان مطالعه: < 1 دقیقه هنگامی که آن حضرت به خراسان (طوس) تشریف می آوردند هنگام گذر از نیشابور کنار چشمه ای فرود آمدند و اثر قدم های حضرت امام رضا علیه السلام نمودار شد که اکنون به قدمگاه مشهوراست.

زمان مطالعه: < 1 دقیقه باغ هایی در آن جا بود حضرت باغبان را طلب کردند و فرمودند ما به انگور میل داریم برای ما انگور بیاور عرض کرد فصل زمستان انگور ازکجا بیاورم، مَیْم ها را در خاک کرده ام امام علیه السلام فرمودند تو داخل باغ شو و قدرت خداوند را بنگر، مرد باغبان به باغ رفت به قدرت خداوند تبارک و تعالی

زمان مطالعه: < 1 دقیقه با خود گفت شاید باغ من نباشد و یا خواب می بینم چون از دوستان بنی امیّه و بنی مروان بود به خاطر آورد که آن حضرت از فرزندان علی بن ابی طالب است با خود گفت صلاح در دروغ گفتن است و می گویم که من انگوری ندیده ام به اِقتضای طینت دشمنی که با اهل بیت داشت به

زمان مطالعه: < 1 دقیقه حضرت ناراحت و خشمگین شدند و به آن مرد نفرین کردند و فرمودند: خداوندا باغ و باغبان هر دو را بسوزان! آن مرد به باغ خود برگشت و با خود گفت اگر به فرزند ابوتراب دروغ گفتم باغ که سرجایش و پر از انگور می باشد. به محض این که داخل باغ شد ابری درآسمان پدیدارگشت و رعد و برق

زمان مطالعه: < 1 دقیقه در مسیر راه خراسان سیصد نفر همراه حضرت رضا علیه السلام بودند به جایگاهی در منطقه ای کوهستانی رسیدند درکوهی غاری بود و در آن غار عابدی زاهد می زیست و چون این مرد از عبور حضرت اطّلاع یافت از ایشان استقبال کرد و زبان به مدح و ستایش حضرت امام رضا علیه السلام گشود و خطاب به آن حضرت