جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

توضیحات اجمالی بخش‌ها:

متن دویست و چهل و دو جلد‌کتاب و پنجاه و نه مقاله پیرامون امام‌رضا علیه‌السلام با موضوعاتی چون سخنان، تاریخ زندگانی، سیره و فضائل، معرفی بیش از نهصد کتاب، مقاله و پایان‌نامه پیرامون آن حضرت، ارائه فهرست کلیه کتاب‌ها و مقاله‌ها به صورت یکجا (نوزده هزار موضوع)، جستجوی پیشرفته در متن، پاورقی و عناوین، تصاویر و پوسترهای زیبا و جذاب، امکان چاپ صفحات و انتقال متن به دفترچه یادداشت، امکان تغییر محیط برنامه برای سلیقه‌های مختلف، متن زیارت‌نامه‌ها، نغمه‌های دلنشین و هم‌خوانی قابل اجرا در دستگاه‌های MP3

گفتگوی امام با آهوی زبان بسته

زمان مطالعه: 2 دقیقه عبدالله بن شبرمه گفت: درمکانی بودیم حضرت رضا علیه السلام به آن مکان وارد شدند ما درباره ی امامت ایشان گفتگو می کردیم وقتی امام خارج شدند من و دوستم ابن یعقوب سراج از اهل برمه (یا بیرمانی یکی ازکشورهای جنوب شرقی آسیا که همسایه ی بنگلادش است) در پی آن حضرت رفتیم ما به امامت آن جناب معتقد نبودیم

ادامه مطلب »

دو مرد از یاران مأمون که می خواستند به امام رضا سلام نکنند

زمان مطالعه: 2 دقیقه بعد از جریان ولایتعهدی برخی از اطرافیان مأمون بودند که با این کار مخالفت داشتند و می ترسیدند که خلافت ازبنی عبّاس خارج شود به همین جهت نسبت به حضرت رضا علیه السلام نفرت داشتند هر وقت آن جناب پیش مأمون می آمدند هر شخصی که در جلو درب ورودی بود پیش می رفت و سلام می داد وپرده را

ادامه مطلب »

داستان درخت شفابخشی که امام هشتم آن را کاشته بودند

زمان مطالعه: 2 دقیقه حضرت امام رضا علیه السلام در قسمت غربی شهری نیشابور در محلّه ی بلاش آباد به منزل شخصی به نام پسنده نزول اِجلال فرمودند. او را به این جهت که مورد پسند امام رضا علیه السلام قرارگرفت پسنده نام نهادند. امام رضا علیه السلام با دست مبارک خود در خانه ی پسنده درخت بادامی کاشتند که در همان سال بادام

ادامه مطلب »

در نیشابور

زمان مطالعه: < 1 دقیقه حضرت امام رضا علیه السلام هنگامی که در نیشابور اقامت داشتند دستور فرمودند که حمّام و حوض و مسجد در آن جا بسازند که به نام گرمابه ی رضا- آب انبار رضا و حوض کاهلان معروف شد.(1) 1) به نقل از جزء 492، بحارالانوارص 60.

ادامه مطلب »

در روستای ده سرخ

زمان مطالعه: < 1 دقیقه اباصلت گفت: وقتی امام رضا علیه السلام از نیشابور خارج شدند به ده سرخ رسیدند. یاران آن حضرت عرض کردند ظهر شده آیا نماز نمی خوانید؟ امام ازمرکب پیاده شدند و دستور دادند آب بیاورند. یاران امام فرمودند: ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله! ما آب نداریم. امام علیه السلام با دست مبارک خود زمین را حفرکردند،

ادامه مطلب »