توضیحات اجمالی بخشها:
متن دویست و چهل و دو جلدکتاب و پنجاه و نه مقاله پیرامون امامرضا علیهالسلام با موضوعاتی چون سخنان، تاریخ زندگانی، سیره و فضائل، معرفی بیش از نهصد کتاب، مقاله و پایاننامه پیرامون آن حضرت، ارائه فهرست کلیه کتابها و مقالهها به صورت یکجا (نوزده هزار موضوع)، جستجوی پیشرفته در متن، پاورقی و عناوین، تصاویر و پوسترهای زیبا و جذاب، امکان چاپ صفحات و انتقال متن به دفترچه یادداشت، امکان تغییر محیط برنامه برای سلیقههای مختلف، متن زیارتنامهها، نغمههای دلنشین و همخوانی قابل اجرا در دستگاههای MP3
منظور از مال کثیر چیست؟
زمان مطالعه: 2 دقیقه روزی مأمون بیمار شد و در آن بیماری با خود پیمان بست که اگر بهبودی حاصل کند و شفا یابد، “مال کثیری ” صدقه دهد، چون حالش خوب شد و خواست که به عهد و پیمان خود وفا کند، تمام دانشمندان و فقیهان را حاضر ساخت و به آن ها گفت که من با خود عهد بسته ام که مال
حضرت امام رضا و رفع مشکلات
زمان مطالعه: 2 دقیقه غفاری گفت: مردی از آل ابورافع که منسوب به غلام پیامبرعلیه السلام بود، از من طلبی داشت، زیاد سخت گرفته بود و پافشاری می کرد که فوراً آن را پرداخت کنم. وقتی چاره ای پیدا نکردم صبح پس از نماز در مسجد پیامبرصلی الله علیه و آله به طرف خانه ی حضرت رضا علیه السلام رفتم که در آن موقع
عنایت امام رضا به دوستان
زمان مطالعه: < 1 دقیقه موسی بن سیّار می گوید با حضرت امام علیه السلام رضا علیه السلام بودیم نزدیک دیوارهای طوس رسیده بودیم ناله وگریه ای شنیدم جستجو کردیم چشمم به جنازه ای افتاد که می آوردند در همین موقع متوجّه شدم حضرت رضا علیه السلام پای از رکاب خالی کردند و پیاده شدند. امام علیه السلام به طرف جنازه آمدند آن را بلند
کیسه کردن امام شخصی را در گرمابه
زمان مطالعه: < 1 دقیقه حضرت رضا علیه السلام برای اِستحمام وارد گرمابه ای شدند. مردی در آن جا از ایشان تقاضا نمود که امام علیه السلام بدن او را کیسه نمایند. امام باکمال میل به خواسته او جواب مثبت دادند و شروع به تمیزکردن بدن آن شخص نمودند. دربین کیسه کردن آن مرد حضرت را شناخت و ازاین که چنین دستوری به ایشان داده
کمک به اندازه جوانمردی
زمان مطالعه: < 1 دقیقه یعقوب بن اسحاق نوبختی گفت: امام رضا علیه السلام به شخصی برخوردند آن شخص عرض کرد: ای پسر رسول خداصلی الله علیه و آله من را به اندازه ی جوانمردی خودتان کمک فرمائید. امام علیه السلام فرمودند: من آن قدرقدرت ندارم به توکمک کنم. آن شخص عرض کرد: من را به اندازه ی جوانمردی خودم کمک فرمائید. حضرت فرمودند: حالا
غذا خوردن امام با غلامان و خدمتگزاران خود
زمان مطالعه: < 1 دقیقه یکی از اهالی بلخ درباره ی غذا خوردن امام هشتم علیه السلام با غلامان و خدمتگزاران خود چنین می گوید: روزی در خراسان در خدمت حضرت امام رضا علیه السلام شرفیاب بودم، غذا آوردند، به دستور امام علیه السلام تمام غلامان و خدمتگزاران دور یک سفره جمع گردیدند و خود آن حضرت هم مشغول غذا خوردن با آن ها شدند.