توضیحات اجمالی بخشها:
متن دویست و چهل و دو جلدکتاب و پنجاه و نه مقاله پیرامون امامرضا علیهالسلام با موضوعاتی چون سخنان، تاریخ زندگانی، سیره و فضائل، معرفی بیش از نهصد کتاب، مقاله و پایاننامه پیرامون آن حضرت، ارائه فهرست کلیه کتابها و مقالهها به صورت یکجا (نوزده هزار موضوع)، جستجوی پیشرفته در متن، پاورقی و عناوین، تصاویر و پوسترهای زیبا و جذاب، امکان چاپ صفحات و انتقال متن به دفترچه یادداشت، امکان تغییر محیط برنامه برای سلیقههای مختلف، متن زیارتنامهها، نغمههای دلنشین و همخوانی قابل اجرا در دستگاههای MP3
تلاش ناکام
زمان مطالعه: 3 دقیقه فصل زمستان با بادهای خشک شمالی آغاز شد… و بادها به همراه خود سرمای ارتفاعات و قلههای پوشیده از برف را داشت. خورشید توسط ابرهای یخ زده احاطه شده بود… به گونهای که قرصی رنگ باخته را میماند که نه گرما دارد و نه نور. برخی از کسانی که از حجاز و از شهر مدینه آمده بودند، به خورشید تابانی
شروط
زمان مطالعه: 3 دقیقه روزهای ماه جمادی به پایان رسید و ماه رجب همراه با بادهای سرد ماه فوریه (بهمن ماه) که در جای جای این سرزمین میوزید، فرارسید. مأمون به اندازهای که در مورد موضعگیری علی بن موسی میاندیشید، پیرامون مسألهی دیگری فکر نمیکرد. ولی علی بن موسی همچنان پیشنهادات مأمون را رد میکرد. این چالش، تنها و یگانه دغدغهی او شده بود…
قرائت سند
زمان مطالعه: 5 دقیقه ماه رمضان با چهرهی بزرگوارانهاش سر بر آورد و آسمان شفافتر و اشیاء رقیقتر و مردم تأثیرگذارتر به نظر میرسیدند و آرامش بر دنیای مردم سایه افکنده بود و دیدگان، روحانیتر به نظر میرسید و در گودیهای عمیق آن، خواستههای سرمستانه و شهوترانیها پنهان شده بود… اما قصر خلافت، در هیاهو و جنب و جوشی غوطهور شده بود که سابقه
جشنوارهی بیعت
زمان مطالعه: 5 دقیقه روز سهشنبه 8 رمضان سال 201 هجری – روز عید ملی – کوچهها شاهد صفوفی از اسبان و سپاهیان با جامههای رسمی خویش بود که برای مهیا شدن برای جشن به سمت میدان شهر در حرکت بودند. در حالی که مردان دربار مشغول آماده سازی مکانی سزاوار خلافت بودند، ارتشیان و فرماندهان گردانهای نظامی و سپاهیان در دو خط در
شامگاه گفتگو
زمان مطالعه: 7 دقیقه قرص ماه، کامل و زیبا بود و پاسی از شب سپری گشته بود… امام از لابلای پنجرهای در قصر به بوستانی غرق در نوری نقرهای رنگ مینگریست…درختان بلند و تناوری درون باغ بود که جویباری از لابلای درختان جریان داشت و به علت سکوت شب صدای شرشر آن به هوا برخاسته بود… دو چهره با هم روبرو شدند: چهرهی او
دلباختهی مرو
زمان مطالعه: 4 دقیقه خبرهای شادمانی و سرور به شهرهای خرد و کلان، همچون پروانههایی که نوید بهاری سرسبز را میدهند به پرواز درآمد. در یثرب، شهر پیامبر (صلی الله علیه و آله) عبدالجبار مساحیقی در مسجد مقدس پیامبر بر فراز منبر رفت وبا صدایی بلند گفت: – ای مردم! این همان حکومتی است که تمایل داشتید و همان عدالتی است که چشم انتظارش