زمان مطالعه: < 1 دقیقه
یا ثامن الأئمه از کثرتِ گناه++
در بارگاهِ قدس تو آورده ام پناه
چندان اسیر دست هوی و هوس شدم++
تا موی من سپید شد و رویِ من سیاه
تا در جوارِ قُربِ تو یابم مگرکه ره++
اینک ز ره رسیده پشیمان و عذرخواه
ای آن که از نگاه تو اِحیاست عالَمی++
باشد که بِفْکَنی به من از مَرحَمَتْ نگاه
خاکم به سرکه طعن رقیبان کشد مرا++
گر خاکسار خویش نگیری ز خاک راه
دنیا طلب نِیَمْ که بخواهم ز حَضْرَتَتْ++
جاه وجلال دُنیوی وبَزمِ دستگاه
کالای معرفت ز تو دارم امید و بس++
بی معرفت چگونه شناسد گدا ز شاه
هر چند در طریقه ی توحید و حکم شرع++
حاجت ز غیر حقّ طلبیدن بود گناه
من غیر حقّ ندانمت ای منبع کرم++
و زحقّ جدا نخوانمت ای مظهر اِلاهْ
ازاسدا.. صفیان متخلص به صابر