حضرت امام جوادعلیه السلام فرمودند: اباصلت حرکت کن از خزانه تختی بیاور با آب تا پدرم را غسل دهم. عرض کردم در خزانه تخت و آب نیست.
حضرت امام جواد علیه السلام فرمودند هر چه می گویم به جای آور!داخل خزانه شدم، تخت و آب بود، آن ها را بیرون آوردم، دامن به کمر زدم تا امام هشتم علیه السلام را غسل دهم. امام نهم علیه السلام فرمودند: تو به یک طرف برو! شخصی هست که به من کمک نماید. امام جواد علیه السلام پدر بزرگوار خود را غسل دادند باز فرمودند: داخل خزانه شو، زنبیلی که در آن کفن و حنوط پدرم هست بیاور، وارد شدم زنبیلی دیدم که قبلاً در آن جا ندیده بودم، آن را به خدمت امام نهم علیه السلام آوردم.
ایشان پیکر مطهّر پدر بزرگوار خود را کفن نمودند و بر آن نماز خواندند. آن گاه فرمودند: تابوت بیاور عرض کردم: اجازه می فرمایید که پیش نجّار بروم و به او بگویم تا تابوتی بسازد؟ امام نهم علیه السلام فرمودند: داخل خزانه، تابوت هست، وارد شدم تابوتی دیدم که قبلاً در آن جا ندیده بودم. ییکر پاک امام هشتم علیه السلام را پسر بزرگوارشان در آن تابوت قرار دادند، دو رکعت نماز خواندند، هنوز نماز تمام نشده بود که ناگهان تابوت بلند شد و سقف شکافت برداشت و از خانه خارج گردید و ناپدید شد. عرض کردم: ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله! به زودی مأمون می آید و پیکر پدر شما را از من می خواهد، آن وقت چه کنم؟ و جواب او را چه بدهم؟
امام نهم علیه السلام فرمودند: ساکت باش! چند لحظه دیگر پیکر پدرم بر می گردد. هر پیغمبر اگر چه درمشرق بمیرد و وصّی او درمغرب باشد خداوند متعال بین ارواح و اجساد آن ها جمع خواهد نمود، هنوز سخن امام نهم علیه السلام تمام نشده بود که سقف شکافته شد و تابوت امام هشتم علیه السلام به زمین بازگشت. امام جواد علیه السلام ازجای خود حرکت نمودند و پیکر پاک پدر بزرگوارشان را از تابوت بیرون آوردند و در رختخواب قرار دادند مثل این که بدن مبارک امام رضا علیه السلام نه غسل داده شده و نه کفن گردیده است.