جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اثر نکردن شمشیرها بر امام رضا

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

ما طبق دستورات مأمون وارد خانه ی آن حضرت شدیم آن جناب به پهلو خوابیده بودند و دست مبارک خود را حرکت می دادند و دعایی می خواندند که ما نفهمیدیم. غلامان با شمشیرهای برهنه نفر به نفر وارد اتاق می شدند و شمشیرها را بر پیکر مبارک آن حضرت فرود می آوردند لیکن من شمشیرم را کناری گزاردم و به آن جناب نگاه می کردم و از حال آن حضرت چنان معلوم بود که از آمدن ما خبر داشتند. در آن حال که غلامان شمشیر می زدند من احساس نمودم که حضرت از

نفوذ شمشیرها جلوگیری نمی نمود. غلامان یقین کردند که کار حضرت تمام شد چون طبق دستور رفتار کرده بودند. پس از آن نزد مأمون رفتند، مأمون پرسید چکار کردید؟ آن ها گفتند: مطابق فرمان شما کاررا تمام کردیم و بی کم وکاست آن را به جا آوردیم.