جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

امام و نیشابور و حدیث سلسلة الذهب

زمان مطالعه: 3 دقیقه

صاحب تاریخ نیشابور درکتاب خود چنین می نویسد: وقتی حضرت رضاعلیه السّلام وارد نیشابور شدند، سوار بر مَرْکَبی که بر روی آن کجاوه ای که به نقره ی خالص آراسته شده بود و در بین راه دو نفر از حدیث نویسان به نام های ابوزرعه و محمد بن اسلم طوسی مَرْکَب آن جناب را گرفته و عرض کردند: ای سرور و آقای ما، ای رهبر و پیشوا، تو همانا فرزند امامان پاک ما هستی ای بازمانده ی نژاد پسندیده، تو را به حقّ اجداد ارجمندت سوگندت می دهیم سایبان کجاوه را یک طرف فرما تا جمال نیکو و مبارک تورا ببینیم و حدیثی از اجداد خود بیان کن که برای ما یادگاری باشد.

امام رضاعلیه السّلام مَرْکَبْ را نگه داشتند و سایبان را کنار زدند، چشم جمعیّت به جمالِ نورانی آن حضرت روشن گردید، گیسوان مبارک امام رضا علیه السّلام شبیه گیسوان جدّ بزرگوارشان رسول خداصلی اللّه علیه و آله و سلّم بود تمام مردم از مشاهده آن جناب غریو شادی سر دادند و عدّه ای ژاله وار اشک شوق از دیدگانشان سرازیر بود و از این موهبت که دیدار امامشان باشد هرکدام به طریقی قدردانی می نمودند، برخی از شوق و علاقه ی زیاد گریبان چاک می زدند و خویش را در خاک می انداختند، لجام مرکب امام رضاعلیه السّلام را می بوسیدند و تا ظهر طول کشید تا عدّه ی بیشماری از مردم امام خود را دیدند. در این موقع نویسندگان و قضات فریاد کشیدند: ای مردم گوش فرا دهید و ساکت باشید، امام می خواهند سخن بگویند؛ بیست و چهار هزار قلمدان به کار رفت، غیر از افرادی که دوات به کار بردند و غیر از آن هایی که بعد درخواست نمودند برای ایشان بنویسند و سپس امام لب به سخن گشودند و چنین فرمودند:

پدرم موسی بن جعفر و او از پدرش جعفربن محمّد و او از پدرش محمّد بن علی و از پدرش علیّ الحسین و او از پدرش حسین بن علی و از پدرش علیّ بن ابی طالب و او از رسول خداصلی اللّه علیه و آله و سلّم، و رسول خدا از جبرئیل و جبرئیل از خدا نقل

کرده که خداوند تبارک و تعالی فرموده اند:

“کَلِمَةُ لاالهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْنی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی”.

کلمه ی لا اِلهَ اِلاَّ اللّه دژ و حصارمن است هر شخصی داخل حصارمن می شود از عذاب من در امان است.

صدوق در آمالی می نویسد: حضرت امام رضا علیه السّلام پس از نقل حدیث سر از داخل سایبان بیرون آورده و فرمودند:

“بِشَرطِها وَ انا مِنْ شُرُوطِها”.

یعنی حدیث بالا هنگامی تحقّق می یابد که شرایط را قبول کند و یکی ازشرایط آن قبولی امامت من است.(1)

در عیون اخبار الرّضا ص 276، از علیّ بن بلال نقل می شود که حضرت از پدر بزرگوار خود به همین طریق از علیّ بن ابی طالب علیه السّلام و از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم و از جبرئیل(2) و از خداوند متعال روایت کرده است:

قال: یقولُ اللّهُ عَزِّوَ جَلِّ وِلایةُ علیّ ابی طالب حِصْنی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِن عَذابی.

ولایت علیّ بن ابی طالب دژ و حصار من است هر شخصی داخل حصار من شود از عذاب من ایمن است (ولایت و رهبری امام علی علیه السّلام بعد از رسول خداصلی اللّه علیه و آله و سلّم).


1) اهل سنّت امامت را از اصول دین نمی دانند و شیعیان زیدی چهار امامی و شیعیان اسماعیلی شش امامی می باشند.

2) جبرئیل از ملائک مقرّب خدا و ملائک مقرّب خدا عبارتند از: 1. جبرئیل (جبرائیل یا جبریل): از رؤسای ملائکه می باشد که وظیفه اش این است که وحی را به پیامبران می رساند؛ 2. عزرائیل علیه السلام یا (ملک الموت): که وظیفه اش آن است که انسان ها را قبض روح می کند؛ 3. اسرافیل علیه السلام او اولیّن کسی است که به امر خداوند به آدم سجده نمود، وظیفه او این است که در صور می دمد و در روز قیامت تمام کسانی که مرده اند به امر خدا زنده می شوند و خداوند به حساب همه ی انسان ها رسیدگی می کند؛ 4. میکائیل یا میکال: که وظیفه او به امر خداوند اندازه گیری اوزان و پیمانه هاست (کیل).