بیشتر درگیریها و اختلافات فکری در درون سرزمینهای
اسلامی، همواره در خراسان بزرگ انعکاسی مییافتند؛ و اینکه در زمان اقامت امام رضا علیهالسلام در مرو، سؤالات بیپایانی از ایشان راجع به مباحثی چون «جبر و اختیار»(1) یا «حادث یا قدیم بودن عالم»(2) یا «قضا و قدر»(3) میشده، نشان میدهد که عطش فراوانی نسبت به این موضوعات در آنجا وجود داشته است.
به علاوه، خراسان بزرگ از دیرباز پایگاه انواع فرقهها و دستههایی شده بود که به هیچ روی در نواحی مرکزی تحمل نمیشدند که برجستهترین مثال اینان، «خوارج» هستند که حکایت جداییشان از اصحاب امام علی علیهالسلام شهرت دارد. در واقع، شرق ایران و به ویژه سیستان، از دیرباز به صورت پناهگاه خوارج درآمده بود که از بینالنهرین به دورترین مرزهای امپراطوری اسلامی گریخته بودند. اولین پیشروان آنان، حتی قبل از آنکه این کیش و آیین استحکام و قوام یابد، در سال 36 هجری به رهبری حسکة بن عتاب تا زرنگ (مصب رود هیرمند) پیشروی کردند، اما چون وجودشان برای قشون پادگان سیستان مخاطره داشت، سرداری که از طرف امام علی علیهالسلام به آنجا گسیل یافته بود، ایشان را از میان برداشت.(4) با این وصف، از قرن دوم هجری، سیستان عمدهترین کانون حضور خوارجیان گشته و تا
چند سال بعد، قیامهای فراوانی توسط آنان به راه انداخته شد(5)
خوارج، تا حدود سی سال پس از ظهورشان، کمابیش به صورتی یک پارچه بودند، لیکن به تدریج در میان آنان فرق گوناگونی به وجود آمد؛ فرقههایی چون «ازارقه»، «صفریه»، «اباضیه»، «بهیسیه»، «عطویه»، «ثعالبه» و «عجارده»، که این آخری – یعنی عجارده – پیروان عبدالکریم بن عجرد بودند و در منطقهی عمومی سیستان، نقشآفرینی کردند.(6) نکتهی جالب توجه اینکه یکی از فرق منشعب از عجارده که «میمونیه» نامیده میشود، در امتزاج با باورهای زرتشتی رایج در شرق ایران، ازدواج با محارم را مجاز میشمردند(7)؛ و نیز گفتهاند که فرقهای از اینان به نام «شبیبیه» در امر خلافت میان زن و مرد فرقی نمیگذاشتند.(8) به هر حال، مقارن حضور امام رضا علیهالسلام در مرو، مرکز اصلی خوارج در سرحدات شرقی خراسان بود و این همان جایی است که در آن، قیام بزرگ و دامنهدار خوارج به رهبری حمزة بن آذرک – یا حمزة بن عبدالله – از سال 175 تا 213 هجری به طول انجامید(9)
دیگر فرقهای که باید از آن یاد کرد، «زیدیه» هستند. زیدیان، کسانی بودند که پس از شهادت امام سجاد علیهالسلام، به امامت زید بن
علی بن الحسین علیهمالسلام قایل شده و رجحان امام محمد باقر علیهالسلام بر این امر را نپذیرفتند. گفتهاند زید بن علی از خطبای به نام بنیهاشم و شاگرد واصل بن عطاء غزال، پیشوای معتزله بود و ازین رو، زیدیه در شمار اهل اعتزال درآمدند.(10) اینان در موارد بیشماری با شیعیان – به ویژه امامیه – اختلاف نظرهای اساسی داشتند؛ از جمله اینکه: از لعن شیخین امتناع میکردند، متعه را حرام میدانستند، تقدم امامت مفضول بر فاضل را مجاز میشمردند، خروج و قیام را شرط امامت میگفتند، به دو اصل عصمت و رجعت امام باور نداشتند، مهدویت و تقیه و بداء را منکر بودند و… الخ(11)
حضور فیزیکی اینان در خراسان، خصوصا پس از شهادت زید بن علی علیهماالسلام، قابل توجه بود(12) و همین امر میتواند توجیهکنندهی قیام یحیی بن زید در این ناحیه باشد.(13) به هر حال، اندیشههای زیدی در تمام ممالک اسلامی اثر گذار بودند.
نکتهی درخور تعمق اینکه در بیشتر روایات شیعه، شخص
زید بن علی بن الحسین علیهمالسلام از چنین گرایشاتی به دور قلمداد شده و در آنها، ائمهی اطهار مقصد او را از قیام، بازگرداندن خلافت به اهل بیت دانستهاند.(14) لیکن با گذشت زمان، اندیشههای زیدی به سمتی پیش رفت که دیگر کمتر قرابتی با تشیع اثنی عشری داشت. در هنگام سفر امام رضا علیهالسلام به مرو، جنبش زیدی، پایگاهی مستحکم در شمال ایران داشت که تا قرنها پایداری نشان داد.
علاوه بر فرقههای مخالف دولت عباسی، باید از حضور تشیع عباسی در خراسان هم یاد کرد که به واقع پیروزی خود را مدیون همین خراسانیان که به رهبری ابومسلم بود میدانستند.
تشیع عباسی در سال صدم هجری و به رهبری محمد بن عبدالله عباس بن عبدالمطلب، با شعار زیرکانهی «الرضا من آلمحمد صلی الله علیه و سلم پا گرفت. اینان با مخفی کردن نیت اصلی خویش در نیل به قدرت، همراهی علویان را به دست آوردند و وانمود کردند که می خواهند خلافت را به یکی از اولاد حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و سلم بسپارند. رهبر علمی اینان نخست بازرگانی ایرانی به نام «بکیر بن ماهان» و سپس ابومسلم خراسانی بود. عباسیان بعدها مدعی شدند که اولاد علی بن ابیطالب علیهماالسلام به نفع آنان، از خلافت صرفنظر کردهاند و به این بهانه قدرت را به کف گرفته و البته بلافاصله با قساوتی بیشتر از امویان به کشتار علویان دست زدند(15)
ناگفته پیداست که با کشته شدن ابومسلم به دست منصور عباسی، جماعت زیادی از هواخواهان او، از عباسیان رویگردان شدند؛ با این وصف تشیع عباسی در تعارض با دیگر فرقههای اسلامی و به عنوان آیین رسمی کشور اسلامی، در همه جا و از جمله خراسان، قویا تبلیغ میشد.
1) رک به «عیون اخبارالرضا ج 1 «: ص 249 و صص 290 – 288 و صص 301 – 291.
2) رک به «عیون اخبارالرضا» ج 1، ص 271.
3) رک به «همان»: ص 287.
4) رک به «همان»: صص 32 – 31.
5) رک به «اسلام در ایران»: صص 67 – 66.
6) رک به «خوارج در ایران»: صص 36 – 31. نیز برای آگاهی از معتقدات عجارده، رک به «الفرق بین الفرق»: صص 56 – 55.
7) رک به «همان»: ص 37 و ص 46.
8) درین باره رک به مقدمهی کاظم مدیر شانهچی بر «فرهنگ فرق اسلامی»: ص سی و شش.
9) رک به «همان»: صص 307 – 306.
10) درین باره رک به «همان»: ص سی و هشت.
11) درین موارد رک به «فرهنگ فرق اسلامی»: صص 218 – 214.
12) بعد از شهادت زید، شمار زیادی از طرفداران او، به خراسان و نواحی کوهستانی شمال شرقی گریختند؛ درین باره رک به «جنبش زیدیه در ایران»: ص 21.
13) پس از شهادت زید، یحیی پسر هیجده سالهی او، به خراسان رفت و این خطه (بلخ) را به صورت مرکز انقلاب بر علیه امویان درآورد. شهادت مظلومانهی یحیی، برای ابومسلم فرصت مغتنمی شد، تا با داعیهی خونخواهی او، قیام کند؛ دربارهی این موارد، رک به «جنبش زیدیه در ایران»: ص 24 – 21.
14) رک به «عیون اخبارالرضا»: ج 1، صص 523 – 515؛ نیز به «الکافی»: ج 173، 3.
15) رک به «فرهنگ فرق اسلامی»: صص 290 – 287.