جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

فرق اسلامی

زمان مطالعه: 4 دقیقه

بیش‏تر درگیری‏ها و اختلافات فکری در درون سرزمین‏های

اسلامی، همواره در خراسان بزرگ انعکاسی می‏یافتند؛ و این‏که در زمان اقامت امام رضا علیه‏السلام در مرو، سؤالات بی‏پایانی از ایشان راجع به مباحثی چون «جبر و اختیار»(1) یا «حادث یا قدیم بودن عالم»(2) یا «قضا و قدر»(3) می‏شده، نشان می‏دهد که عطش فراوانی نسبت به این موضوعات در آن‏جا وجود داشته است.

به علاوه، خراسان بزرگ از دیرباز پایگاه انواع فرقه‏ها و دسته‏هایی شده بود که به هیچ روی در نواحی مرکزی تحمل نمی‏شدند که برجسته‏ترین مثال اینان، «خوارج» هستند که حکایت جدایی‏شان از اصحاب امام علی علیه‏السلام شهرت دارد. در واقع، شرق ایران و به ویژه سیستان، از دیرباز به صورت پناهگاه خوارج درآمده بود که از بین‏النهرین به دورترین مرزهای امپراطوری اسلامی گریخته بودند. اولین پیشروان آنان، حتی قبل از آنکه این کیش و آیین استحکام و قوام یابد، در سال 36 هجری به رهبری حسکة بن عتاب تا زرنگ (مصب رود هیرمند) پیشروی کردند، اما چون وجودشان برای قشون پادگان سیستان مخاطره داشت، سرداری که از طرف امام علی علیه‏السلام به آنجا گسیل یافته بود، ایشان را از میان برداشت.(4) با این وصف، از قرن دوم هجری، سیستان عمده‏ترین کانون حضور خوارجیان گشته و تا

چند سال بعد، قیام‏های فراوانی توسط آنان به راه انداخته شد(5)

خوارج، تا حدود سی سال پس از ظهورشان، کمابیش به صورتی یک پارچه بودند، لیکن به تدریج در میان آنان فرق گوناگونی به وجود آمد؛ فرقه‏هایی چون «ازارقه»، «صفریه»، «اباضیه»، «بهیسیه»، «عطویه»، «ثعالبه» و «عجارده»، که این آخری – یعنی عجارده – پیروان عبدالکریم بن عجرد بودند و در منطقه‏ی عمومی سیستان، نقش‏آفرینی کردند.(6) نکته‏ی جالب توجه این‏که یکی از فرق منشعب از عجارده که «میمونیه» نامیده می‏شود، در امتزاج با باورهای زرتشتی رایج در شرق ایران، ازدواج با محارم را مجاز می‏شمردند(7)؛ و نیز گفته‏اند که فرقه‏ای از اینان به نام «شبیبیه» در امر خلافت میان زن و مرد فرقی نمی‏گذاشتند.(8) به هر حال، مقارن حضور امام رضا علیه‏السلام در مرو، مرکز اصلی خوارج در سرحدات شرقی خراسان بود و این همان جایی است که در آن، قیام بزرگ و دامنه‏دار خوارج به رهبری حمزة بن آذرک – یا حمزة بن عبدالله – از سال 175 تا 213 هجری به طول انجامید(9)

دیگر فرقه‏ای که باید از آن یاد کرد، «زیدیه» هستند. زیدیان، کسانی بودند که پس از شهادت امام سجاد علیه‏السلام، به امامت زید بن

علی بن الحسین علیهم‏السلام قایل شده و رجحان امام محمد باقر علیه‏السلام بر این امر را نپذیرفتند. گفته‏اند زید بن علی از خطبای به نام بنی‏هاشم و شاگرد واصل بن عطاء غزال، پیشوای معتزله بود و ازین رو، زیدیه در شمار اهل اعتزال درآمدند.(10) اینان در موارد بی‏شماری با شیعیان – به ویژه امامیه – اختلاف نظرهای اساسی داشتند؛ از جمله این‏که: از لعن شیخین امتناع می‏کردند، متعه را حرام می‏دانستند، تقدم امامت مفضول بر فاضل را مجاز می‏شمردند، خروج و قیام را شرط امامت می‏گفتند، به دو اصل عصمت و رجعت امام باور نداشتند، مهدویت و تقیه و بداء را منکر بودند و… الخ(11)

حضور فیزیکی اینان در خراسان، خصوصا پس از شهادت زید بن علی علیهماالسلام، قابل توجه بود(12) و همین امر می‏تواند توجیه‏کننده‏ی قیام یحیی بن زید در این ناحیه باشد.(13) به هر حال، اندیشه‏های زیدی در تمام ممالک اسلامی اثر گذار بودند.

نکته‏ی درخور تعمق این‏که در بیش‏تر روایات شیعه، شخص

زید بن علی بن الحسین علیهم‏السلام از چنین گرایشاتی به دور قلمداد شده و در آن‏ها، ائمه‏ی اطهار مقصد او را از قیام، بازگرداندن خلافت به اهل بیت دانسته‏اند.(14) لیکن با گذشت زمان، اندیشه‏های زیدی به سمتی پیش رفت که دیگر کم‏تر قرابتی با تشیع اثنی عشری داشت. در هنگام سفر امام رضا علیه‏السلام به مرو، جنبش زیدی، پایگاهی مستحکم در شمال ایران داشت که تا قرن‏ها پایداری نشان داد.

علاوه بر فرقه‏های مخالف دولت عباسی، باید از حضور تشیع عباسی در خراسان هم یاد کرد که به واقع پیروزی خود را مدیون همین خراسانیان که به رهبری ابومسلم بود می‏دانستند.

تشیع عباسی در سال صدم هجری و به رهبری محمد بن عبدالله عباس بن عبدالمطلب، با شعار زیرکانه‏ی «الرضا من آل‏محمد صلی الله علیه و سلم پا گرفت. اینان با مخفی کردن نیت اصلی خویش در نیل به قدرت، همراهی علویان را به دست آوردند و وانمود کردند که می خواهند خلافت را به یکی از اولاد حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و سلم بسپارند. رهبر علمی اینان نخست بازرگانی ایرانی به نام «بکیر بن ماهان» و سپس ابومسلم خراسانی بود. عباسیان بعدها مدعی شدند که اولاد علی بن ابیطالب علیهماالسلام به نفع آنان، از خلافت صرفنظر کرده‏اند و به این بهانه قدرت را به کف گرفته و البته بلافاصله با قساوتی بیش‏تر از امویان به کشتار علویان دست زدند(15)

ناگفته پیداست که با کشته شدن ابومسلم به دست منصور عباسی، جماعت زیادی از هواخواهان او، از عباسیان روی‏گردان شدند؛ با این وصف تشیع عباسی در تعارض با دیگر فرقه‏های اسلامی و به عنوان آیین رسمی کشور اسلامی، در همه جا و از جمله خراسان، قویا تبلیغ می‏شد.


1) رک به «عیون اخبارالرضا ج 1 «: ص 249 و صص 290 – 288 و صص 301 – 291.

2) رک به «عیون اخبارالرضا» ج 1، ص 271.

3) رک به «همان»: ص 287.

4) رک به «همان»: صص 32 – 31.

5) رک به «اسلام در ایران»: صص 67 – 66.

6) رک به «خوارج در ایران»: صص 36 – 31. نیز برای آگاهی از معتقدات عجارده، رک به «الفرق بین الفرق»: صص 56 – 55.

7) رک به «همان»: ص 37 و ص 46.

8) درین باره رک به مقدمه‏ی کاظم مدیر شانه‏چی بر «فرهنگ فرق اسلامی»: ص سی و شش.

9) رک به «همان»: صص 307 – 306.

10) درین باره رک به «همان»: ص سی و هشت.

11) درین موارد رک به «فرهنگ فرق اسلامی»: صص 218 – 214.

12) بعد از شهادت زید، شمار زیادی از طرفداران او، به خراسان و نواحی کوهستانی شمال شرقی گریختند؛ درین باره رک به «جنبش زیدیه در ایران»: ص 21.

13) پس از شهادت زید، یحیی پسر هیجده ساله‏ی او، به خراسان رفت و این خطه (بلخ) را به صورت مرکز انقلاب بر علیه امویان درآورد. شهادت مظلومانه‏ی یحیی، برای ابومسلم فرصت مغتنمی شد، تا با داعیه‏ی خونخواهی او، قیام کند؛ درباره‏ی این موارد، رک به «جنبش زیدیه در ایران»: ص 24 – 21.

14) رک به «عیون اخبارالرضا»: ج 1، صص 523 – 515؛ نیز به «الکافی»: ج 173، 3.

15) رک به «فرهنگ فرق اسلامی»: صص 290 – 287.