جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مزدکیان

زمان مطالعه: 3 دقیقه

مزدک در اوایل دوران پادشاهی کواذ (قباد) – پدر انوشیروان ساسانی – ظهور کرد. گفته‏اند که او در اصل یک مانوی مذهب به نام «بوندوس» بود که تفسیری جدید از مانویت و زرتشتی‏گری را ارایه کرد. تعالیم او را مبتنی بر اشتراک در اموال، اباحه‏گری و نفی سلطه‏ی اشراف دانسته‏اند و آن‏ها را بازتابی از دوران محنت‏آلود توده‏های مردم پس از شکست سنگین ایران از هیاطله، گفته‏اند.(1) قباد ساسانی در تلاش برای درهم شکستن قدرت فائقه‏ی اشراف بر دربار، به مزدک میدان داد، لیکن این کار منجر به خلع موقتی او از سلطنت گشت. در دوران انوشیروان، تیغ در میان مزدکیان نهاده شد و جنبش اینان با

سرکوب خونباری مواجه گشت. با این اوصاف، اندیشه‏های مزدکی از میان نرفتند و شواهدی در دست است که نشان‏گر حضور مزدکیان در ایران، آن هم تا قرن‏ها پس از اسلام، و به ویژه در نواحی شمال شرق خراسان است. در واقع، طی قرن چهارم هجری، پیروان این فرقه هنوز در نزدیکی ری و در آغاز قرن ششم هجری نیز در نواحی شرقی خراسان هم‏چون کش و نخشب و نیز دهاتی چند در حومه‏ی بخارا، می‏زیستند(2)

اگر چه مزدکیان در دوره‏ی اسلامی جنبش و قیام خطرناکی به وجود نیاوردند، لیکن آراء و باورهای مزدکی، الهام‏بخش شورش فرقه‏های متعددی شد و می‏توان گفت که از اواسط قرن هشتم هجری، مزدکی‏گری به صورت وزنه‏ای سیاسی در ایران قد علم کرده بود(3)

مشهورترین حرکت‏های مرتبط با باورهای مزدکی، قیام «سنباد نیشابوری» در دوران خلافت منصور و «خرمدینان»(4) در 192 هجری است «سنباد» نخست در زمره‏ی پیروان ابومسلم بود و پس از قتل وی مدعی زنده بودنش گشت و گفت که ابومسلم به صورت کبوتری سفید

درآمده و با مزدک و مهدی در حصاری از مس نشسته است.(5) آشکار است که این ادعاهای سنباد برای جذب توأمان شیعیان، هواداران ابومسلم و نیز مزدکیان طراحی شده بود و به هر حال نشانی از حضور موثر مزدکیان در خراسان، و کوشش حساب ‏شده‏ی «سنباد» برای بهره‏گیری از آنان است.(6)

درباره‏ی خرمدینان و رهبر آنان «پاپک» نیز مکتوبات فراوانی وجود دارند که جملگی نشان از تداوم برخی از باورهای مزدکی در ابتدای قرن سوم هجری دارند. نکته‏ی بسیار مهمی که درین جا باید به آن اشاره کرد، دلایل اوج‏گیری باورهای مزدکی در سرآغاز دوران عباسیان است. مهم‏ترین عامل این امر را باید در منش استثنایی ابومسلم دید که با سیاستمداری و حتی تلون مزاجی، همه‏ی دشمنان امویان – از جمله زرتشتیان و مزدکیان – را برگرد خود، متفق ساخت و به خاطر منافع عباسیان، حتی با مرتدان و مشرکان هم‏نوایی نشان داد؛ در نتیجه برای مزدکیان این امکان فراهم آمد که برای نخستین بار – پس از سرکوبی‏شان توسط انوشیروان – زندگی مخفی را ترک گویند و باورهای‏شان در میان مردم منتشر کنند(7)


1) رک به «دینهای ایران»: صص 425 – 424 ناگفته نماند که مرحوم مهرداد بهار بر نظریات رایج درباره‏ی مزدک نقدی ستودنی کرده و بیش‏تر آنان را دستاورد جعل موبدان برای تخریب چهره‏ی مزدک دانسته است؛ درین باره رک به «جستاری چند در فرهنگ ایران»: مقاله‏ی دیدگاه‏های تازه درباره‏ی مزدک، صص 278 – 245.

2) رک به «تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی»، ج 1: صص 375 – 374)؛ نیز درباره تداوم مزدکیه به عنوان فرقه‏ای سری در دوران اسلامی رک به «ایران در زمان ساسانیان»: ص 486.

3) رک به «تاریخچه مکتب مزدک»: ص 58.

4) خرم دینی را یکی از فروع مذهب مزدک گفته‏اند که مقصد نهایی آن اشتراک زن و مالکیت بوده است.

5) به نقل از «تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی»: ج 1، ص 374. هم‏چنین درباره‏ی قیام سنباد نیشابوری رک به عبدالحسین زرین‏کوب، «ایران بعد از اسلام»: صص 406- 405.

6) سنباد کوشش داشت تا مزدکیان و شیعیان را به یکدیگر نزدیک کند و درین راه حتی مدعی شد که مزدک هم شیعه بوده است؛ رک به «تاریخچه مکتب مزدک»: صص 81 – 80.

7) رک به «همان»: صص 60 – 58 و ص 80.