مانی فرزند یکی از نجبای عهد اشکانی، موسوم به فاتک (پتگ) بود که همزمان با جلوس شاهپور اول ساسانی در 242 میلادی، دین خود را بر مردم عرضه داشت.(1) مذهب او اختلاطی عجیب از دین زرتشتی، مسیحیت، و بودایی بود.(2) شاهپور اول در تلاش برای ایجاد وحدت دینی در ایران، به مانی میدان داد(3)؛ لیکن این امر با مخالفت
بسیار شدید موبدان سنتگرای زرتشتی مواجه شده و منجر به قتل و آزار مانویان گردید(4) اینگونه بود که بقایای مانویان رو به جانب شرق نهادند و لذا حضور پیروان این کیش، در نواحی شمال خراسان و از آسیای مرکزی (تا حدود چین)، به واقعهی سرکوبی آنها در اوایل دوران ساسانی بازمیگردد.
با انقراض دولت ساسانیان به دست عربان مسلمان، عدهی کثیری از پیروان مانی از گریزگاههای خود در آسیای مرکزی دو مرتبه به بینالنهرین مراجعت کردند، ولی باز در اثر تعقیب سختی که تحت خلافت المهدی (169 – 158 هجری) همراه با دستگاه احتساب و تجسس عقاید و برپا نمودن محاکمهی زنادقه به وقوع پیوست، ناگزیر شدند که بار دیگر به آسیای مرکزی سفر کنند(5) که در آنجا، در تحت حمایت بعضی از دولتها – به خصوص دولت ترکان ایغوری – پشتیبان نیرومندی یافتند(6) همچنین اندکی پیش از عزیمت امام رضا علیهالسلام به خراسان و به دنبال اخراج مانویان از بینالنهرین، قیامی از سوی همکیشان آنان در گرگان (سال 180 هجری) به وقوع
پیوست(7) که نشان از قوت و قدرت آنان در انتهای قرن دوم – و حتی قرن سوم – هجری دارد.
علاوه بر اینها، رسالهی زرتشتی «ماتیکان گجستک ابالیش» شاهد متقنی بر حضور مانویان در دربار مامون و مناظرهی آنان با موبدان آذر فرنبغ، پسر فرخزادان با یک مانوی موسوم به ابالیش درج شده که در پایان به سرافکندگی و طرد مرد مانوی میانجامد. تاریخ نگارش این رساله را در حدود سالهای 198 تا 218 هجری (ترجیحا 202 هجری و منطبق بر دوران ولایتعهدی امام رضا علیهالسلام) دانستهاند. نکتهی جالب اینکه گزارشی ازین منظره در کتاب بیانالادیان، اثر ابوالمعالی محمد بن عبیدالله وجود دارد که در خلال آن، سخنانی از مامون در احتجاج با مرد مانوی نقل شده است(8)
کیش مانی از جهتی دیگر هم در تاریخ اسلام و به ویژه قرون اولیهی آن حائز اهمیت بوده و آن جنبش فکری زنادقه است. امروز تقریبا تردیدی برجا نمانده که واژهی زندیق، شکل معرب شدهی زندیک است که مراد از آن همین مانویان بوده اند که قایل به تاویل
زند (=شرح اوستا) گشته بودند.(9)
موبدان متعصب ساسانی، مانویان و گاه مزدکیان را زندیک مینامیدند. این واژه در دوران اسلامی علاوه بر مانویان، به منکران خدا و دهریها هم اطلاق شد. در روایات از مناظرهی این زندیقان با امام رضا علیهالسلام هم یاد شده است(10)
1) رک به «ایران در زمان ساسانیان»: 263 – 260.
2) رک به «تاریخ مردم ایران»: صص 442 – 438؛ نیز برای آگاهی بیشتر از چند و چون باورهای مانوی، رک به «مانی و دین او»، صص 106 – 55.
3) شاهپور خود را پادشاه ایران و انیران مینامید و امید داشت که با کیش التقاطی مانی،زمینهی دینی حکومتی جهانی را پی افکنده؛ درین باره رک به «تاریخ مردم ایران»: ج 1، صص 433 – 432.
4) رک به «همان»: صص 437 – 436 و نیز به «طلوع و غروب زردتشتیگری»: صص 316 – 314.
5) دربارهی سختگیریهای المهدی، نسبت به زندیقان، رک به «تاریخ سیاسی اسلام»: ج 2، ص 59.
6) رک به «ایران در زمان ساسانیان»: صص 288 – 287.
7) رک به «تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی»: ج اول، صص 378.
8) برای آگاهی بیشتر، رک به مقدمهی ابراهیم میرزای ناظر بر ترجمهی «رسالهی ماتیکان گجستک ابالیش». ناگفته نماند که گجستک به معنی ملعون است و ابالیش را برخی با واژهی ابلیس، و بعضی با عبدالله، نزدیک گرفتهاند.
9) دربارهی ریشهشناسی واژهی زندیق یا زندیک، بحثهای فراوانی شده که یکی از بهترین آنها را مرحوم مهرداد بهار ارایه داده است: رک به «جستاری در فرهنگ ایران»: صص 282 – 279.
10) درین باره رک به «عیون اخبارالرضا»: ج 1، صص 271 – 265.