جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مسیحیت

زمان مطالعه: 3 دقیقه

خراسان بزرگ و به ویژه شهر «مرو» از میانه‏ی دوران ساسانی، شاهد رواج روزافزون آیین مسیحیت بود(1): بنا به روایتی دینی، آیین مسیح در حدود 360 میلادی و به وسیله‏ی شاهزاده خانمی ساسانی – که در تیسفون توسط کشیشی یونانی به نام برشبا به دین مسیح درآمده بود – در «مرو» رواج یافت(2) نیز به گفته‏ی ابوریحان بیرونی (قرن چهارم هجری)، مسیحیان خوارزم، بیست و یکم ماه ژوئن را به یاد رواج یافتن مسیحیت در «مرو»، جشن می‏گرفتند(3)

در واقع، نواحی شرقی خراسان بزرگ از اواسط دوران ساسانیان

(اواخر قرن چهارم میلادی) به بعد، شاهد حضور مسیحیت و فرقه‏های مختلف آن بوده است(4)؛ مهم‏ترین دلیل رسوخ مسیحیت در خراسان را باید در سیاست ساسانیان در نفی بلد و اسکان پیروان مسیح جستجو کرد(5)؛ زیرا با گرویدن کنستانتین امپراطور روم به مسیحیت در 313 میلادی، دیگر در چشم شاهنشاهان ساسانی، عموم مسیحیان ایرانی به ستون پنجم بالقوه‏ی رومیان مبدل شدند(6)

از این‏رو بود که کوچاندن مسیحیان از زادبومشان و نشیمن دادن آنان در سرزمین‏های دیگر از سال 339 میلادی سیاست رسمی ساسانیان گردید؛ در نتیجه، به تدریج در مناطق مختلفی از شرق ایران کلنی‏های مسیحی پا گرفتند(7)

تحولی که تا اندازه‏ای به وضعیت مسیحیان ایران بهبودی بخشید، تنها در بیش از یک قرن بعد روی داد و آن هنگامی بود که در کلیسای روم شرقی شقاقی مهم به وجود آمد و در

طی آن دو فرقه‏ی متخاصم یعقوبی و نستوری – که هر یک درباره‏ی انسان و صفات‏الوهی مسیح، نگرش جداگانه‏ای داشتند – پدیدار گشتند. در دنبال این رویداد، مرکز مهم نستوریان در ادسا (الرها) به دست یعقوبیان افتاد (457م) و در نتیجه شمار فراوانی از نستوریان و روحانیان آنان به نواحی گوناگون ایران گریختند.(8) درین هنگام کلیسای مسیحی امپراطوری ساسانی، رسما از کلیسای سرزمین‏های بیزانسی و ارمنستان جدا گردید و در اقدامی کاملا سیاسی، به کلیسای نستوری رسمیت داد. این امر (گسستن از بیزانس)، تا حدودی به نفع مسیحیان ایران تمام شد و از درجه‏ی شک و تردید ساسانیان کاست، لیکن امنیت کامل برای آنان هرگز حاصل نشد(9)

از طرف دیگر باید دانست که در خراسان، تنها نستوریان حاضر نبودند بلکه فرق دیگر مسیحی نیز نقش‏آفرینی می‏کردند؛ از جمله پس از آن‏که خسرو پرویز در 609 میلادی ادسا را سخت دستخوش نهب و غارت ساخت، مسیحیان یعقوبی این شهر به سیستان و خراسان کوچ داده شدند(10) هم‏چنین گویا مسیحیان ارتودوکس نیز نمایندگانی در ایران داشتند و حتی در یک ناحیه یعنی خوارزم به

فرقه‏ی مسلط مسیحیت تبدیل شدند.(11) به علاوه زندگی رهبانی و دیرنشینی هم بر مسیحیان سیستان شناخته بود، زیرا در کتاب پاکدامنی اسوع دناح بصری (نوشته حدود 236 ق / 850 م) آمده که مارااستفن در سیستان دیری بنا کرد(12)

این‏ها که گذشت می‏رساند که سراسر خراسان بزرگ و به خصوص شهر «مرو» از دیر باز شاهد حضور مسیحیان بود و می‏توان اندیشید آن‏جا ثلیقی که بر طبق روایات، در مرو طرف مناظره‏ی امام رضا علیه‏السلام گشت(13)، محتملا ساکن همان شهر، و رهبر دینی مسیحیان آن ناحیه بوده است.


1) برای آگاهی بیش‏تر درین باره، رک به «چهره‏ی مسیح در ادبیات فارسی»: صص 81 – 79.

2) رک به «تاریخ سیستان»: ص 27.

3) ر ک به «همان»: ص 26.

4) «سیستان مانند خراسان و مشرق بطور کلی در میانه و اواخر دوره‏ی ساسانی دارای گروههای پراکنده‏ای از جمعیت مسیحی بوده است، و این عناصر مسیحی، گر چه شمارشان رو به کاهش می‏رفت، تا اوایل دوره اسلامی دوام آوردند.» به نقل از «تاریخ سیستان»: ص 24).

5) درباره‏ی این سیاست، رک به «عصر زرین فرهنگ ایران»: ص 41.

6) درین باره رک به «تاریخ مردم ایران»: ج 1، صص 450 – 449. نیز برای آگاهی از این‏که مخالفت موبدان ساسانی با مسیحیان بیش‏تر به دلایل سیاسی بود تا انگیزه‏های مذهبی، رک به «ایران در زمان ساسانیان»: ص 363. هم‏چنین برای آگاهی از وضعیت مسیحیان ایران عهد ساسانی و نیز تاثیر گرویدن روم به مسیحیت بر احوال آنان، رک به «همان»: صص 423 – 365.

7) رک به «تاریخ سیستان»: ص 24.

8) درین باره رک به «ایران در زمان ساسانیان»: صص 394 – 393.

9) نک به «تاریخ سیستان»: صص 25 – 24.

10) نک به همان، ص 27.

11) بیرونی با آوردن فهرستی از اعیاد ملکاییان خوارزم مدرک مهمی در این زمینه بدست می‏دهد: رک به همان صص 28 – 27. «… در اواخر دوره ساسانی شهر مرو هم مطران نستوری داشته و هم مطران ارتودوکس.» به نقل همان، ص 28.

12) رک به «تاریخ سیستان»: ص 30.

13) درباره‏ی مناظره امام رضا علیه‏السلام با جاثلیق مسیحیان، رک به «عیون اخبارالرضا»: ج 1، ص 313 و صص 332 – 317.