نوار شرقی فلات ایران از سیستان تا سغد، مهد یا نگاهبان کیش زرتشتی و باورهای کهن ایرانی بوده است و به ویژه در خراسان بزرگ ریشههایی استوار داشته، به طوری که انتشار اسلام درین ناحیه با
مقاومتها و دشواریهای فراوانی مواجه گشت(1)
باورها و آئینهای کهن ایرانی – حتی آنها که مربوط به دوران قبل از زرتشت بودهاند – درین ناحیه تا قرنها پس از اسلام دوام آوردهاند. مثلا ابوریحان بیرونی از رواج مراسم سالانهی سوگ سیاوش در خوارزم – آن هم در قرن چهارم هجری – نقل کرده است(2) و اتفاقا از شهر «مرو» که مامون آنرا تختگاه خود قرار داده بود، یکی از کهنترین شواهد باستانی راجع به پرستش سیاوش، موسم به کوزهی مرو بدست آمده است. بر روی این کوزه تصاویری از مراسم سوگ سیاوش ترسیم گشته و نکتهی بس درخور اهمیت اینکه این کوزه در یک معبد بودایی پیدا شده و این میرساند که این شهر از دیرباز در معرض اختلاط ادیان گوناگون و آمیزش مذاهب مختلف بوده است(3)
همچنین امروزه آشکار شده که اساسا خاستگاه بسیاری از اسطورهها و افسانههای باستانی ایرانی همین بوده(4)؛ پس میتوان اندیشید که در هنگام سفر امام رضا علیهالسلام به خراسان بزرگ در اوایل قرن سوم هجری، این منطقه از
جملهی مهمترین کانونهای نگاهبانی از باورهای کهن ایرانی – و از جمله کیش زرتشتی – بوده است(5)
ازینها گذشتهتر، موبدان زرتشتی در قرون دوم و سوم هجری آشکارا به مناظره با ادیان دیگر – و بویژه اسلام – دست زدند و کوشیدند با طرح ایراداتی، دین خود را برتر از دیگر ادیان نشان دهند. کتابهای موسوم به «رسالهی شکند گمانیک ویچار» (رسالهی گمانشکن) و نیز «گجستک ابالیش» (عبدالله ملعون)یادگارهای این دوران است که در آنها به نقد ادیانی چون اسلام و یهودیت و مسیحیت و مانویت پرداخته شده است.
در واقع، آثار پهلوی دوران عباسی، حکایت از آشنایی علمای زرتشتی با قرآن،اصول کلی دیانت اسلام، طرز اندیشه معتزلی و تسلط بر فنون بحث و اصلاحات آن دارد(6)؛ این امر به خودی خود نشان میدهد که نقشآفرینی امام رضا علیهالسلام در مناظره با موبدان زرتشتی – آن هم در منطقهای چون خراسان – بسیار حیاتی و ارزشمند بوده است(7) به عبارت دیگر، محدودهی جغرافیاییای که امام علیهالسلام در
آن به نشر حقایق اسلام دست زدند، دقیقا یکی از مهمترین و سنتیترین کانونهای زرتشتیگری و نیز باورهای کهن آریایی بود.
1) رک به «چکیده تاریخ کیش زرتشت»: ص 237. قابل ذکر است که یکی از پایدارترین آتشکدههای زرتشتی موسوم به «کرکویه» در مشرق زابل است که تا قرنها پس از اسلام با احترام و امنیت برقرار میبود؛ رک به «همان»: ص 236.
2) رک به مقالهی احسان یار شاطر در «تعزیه هنر بومی پیشرو ایران»: ص 132؛ نیز رک به: «تاریخ ایران کمبریج»: ج 3، ق 1، صص 561 – 558.
3) رک به «سیاوشان»: صص 74 – 69. همان طوری که اشاره شد، در منطقهی آسیای میانه اسطورهی سیاوش در تمام باورها و ادیان رایج رسوخ کرده بود.
4) رک به «تاریخ ایران کمبریج»: ج 3، صص 479 – 478.
5) در واقع پس از فتح ایران بدست اعراب مسلمان، بقایای ساسانیان تا مدتها در شرق ایران دوام آوردند و حتی با برقراری روابطی با خاقان چین، کوشیدند تا تخت و تاج از دست رفته را بازیابند. درین باره رک به «مروجالذهب»، ج 2، ص 241.
6) رک به «چکیده کیش زرتشت»، ص 239.
7) برای آگاهی از مناظرهی امام رضا علیهالسلام با هربذ اکبر (هیربد بزرگ زرتشتیان) رک به «عیون اخبارالرضا»: ج 1، صص 340 – 339. ناگفته نماند که نماند که در بازخوانی مناظرات امام رضا علیهالسلام با ارباب ادیان،میتوان به روشنی دید که سنت وقایعنگاری بیدقت کهن، سبب از میان رفتن پارههای مهمی از گفتگوها، و جایگزینی برخی مطالب بیربط شده است. به عنوان مثال، موضوع مناظرهی امام رضا علیهالسلام با یک روحانی زرتشتی، علیالقاعده باید حول محور ثنویت و توحید، ازدواج بین محارم و امثالهم باشد که در طول دوران اسلامی مورد چالش بودهاند؛ در حالی که در گزارش این گفتگو، کمترین اشارهی به این موضوعات نیست و بر عکس عملا مناظرهی امام علیهالسلام با موبد زرتشتی، به شکلی تصنعی در چند سطر خلاصه شده است. نیز در شرح مبسوط مناظرات با جاثلیق مسیحی و رأس الجالوت یهودی، پارهای اشکالات مهم به چشم میآید که جملگی حکایت از بیدقتی راویان و ناقلان دارد؛ تا به آن حد که مرحوم شیخ صدوق، نویسندهی عیون اخبارالرضا و نیز مترجمان این کتاب در مواردی ناگزیر از تذکر و تصحیح مطالب شدهاند.