جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خبر از درون و دادن هدیه

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

مرحوم شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه، به نقل از ریان بن صلت آورده است: گفت: پس از آنکه مدتی در خدمت مولایم، حضرت علی بن موسی الرضا علیهم‏السلام بودم، روزی خواستم که به قصد عراق مسافرت کنم.

به همین جهت به قصد وداع و خداحافظی راهی منزل امام علیه‏السلام شدم، در بین مسیر با خود گفتم: هنگام خداحافظی، پیراهنی از لباس‏های حضرت را تقاضا می‏نمایم که چنانچه مرگ من فرارسید، آن پیراهن را کفن خود قرار دهم.

و نیز مقداری درهم و دینار طلب می‏کنم تا برای اعضاء خانواده‏ی خود سوغات و هدایائی تهیه نمایم.

وقتی به محضر امام رضا علیه‏السلام وارد شدم و مقداری نشستم، خواستم که خداحافظی کنم، گریه‏ام گرفت.

و از شدت ناراحتی برای فراق و جدائی از حضرت، همه چیز را فراموش کردم و پس از خداحافظی برخاستم که از مجلس حضرت بیرون بروم، هنوز چند قدم برنداشته بودم که ناگهان حضرت مرا صدا زد و فرمود: ای ریان! بازگرد.

وقتی بازگشتم، حضرت فرمود: آیا دوست داری که یکی از پیراهن‏های خودم را به تو هدیه کنم تا اگر وفات یافتی، آن را کفن خود قرار دهی؟

و آیا میل نداری تا مقداری دینار و درهم از من بگیری تا برای بچه‏ها و خانواده‏ات هدایا و سوغات تهیه نمائی؟

من با حالت تعجب عرض کردم: ای سرور و مولایم! چنین چیزی را من در ذهن خود گفته بودم و تصمیم داشتم از شما تقاضا کنم، ولی فراموشم شد.

بعد از آن، حضرت یکی از پیراهن‏های خود را به من هدیه کرد و سپس گوشه‏ی جانماز خود را بلند نمود و مقداری درهم برداشت و تحویل من داد و من با حضرت خداحافظی کردم.(1)


1) عیون أخبار الرضا علیه‏السلام: ج 2، ص 211، ح 17، الثاقب فی المناقب: ص 476، ح 400.