جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سیاست و زندگی شرافتمندانه

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

معمر بن خلاد – که یکی از اصحاب امام علی بن موسی الرضا علیهماالسلام می‏باشد – حکایت کند:

روزی در خدمت آن حضرت بودم، ضمن صحبت‏هائی فرمود: روزی مأمون عباسی به من اظهار داشت: ای ابوالحسن! عده‏ای در اطراف و حوالی شما در حال فتنه و آشوب می‏باشند، چنانچه نامه‏ای به دوستان خود بنویسی، که جلوی فساد و آشوب گرفته شود، مناسب و مفید خواهد بود؟

من در جواب گفتم: باید تو به عهد خود وفا نمائی و من نیز به عهد خود وفا می‏نمایم، آن زمانی که ولایتعهدی را پذیرفتم مشروط بر آن بود که من هیچ‏گونه دخالتی در امور حکومت نداشته باشم.

این مسئولیتی را که پذیرفته‏ام، هیچ سودی برای من نداشته است، آن زمان که در مدینه بودم نامه و سخن من در تمام شرق و غرب، مؤثر و نافذ بود؛ سوار الاغ می‏شدم و در خیابان و بازار عبور می‏کردم و هر کس بر من می‏گذشت، مرا احترام و تکریم می‏کرد، کسی از من درخواستی نمی‏کرد مگر آن که نیازش را برآورده می‏ساختم.

مأمون گفت: مانعی نیست؛ طبق همان شرط و عهد عمل شود.(1)


1) کافی: ج 8، ص 151، ح 134، بحارالأنوار: ج 49، ص 155، س 27.