جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

جواب شش سؤال و شفای درد پا

زمان مطالعه: 2 دقیقه

حسین بن عمر بن یزید از جمله کسانی بود که بر امامت حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام توقف کرده و پنج امام بعد از آن حضرت را قبول نداشت، او حکایت کند:

روزی به همراه پدرم نزد امام کاظم علیه‏السلام رفتیم و پدرم هفت سؤال مطرح کرد که حضرت شش تای آن‏ها را پاسخ فرمود.

پس از گذشت مدتی از این جریان، من با خود گفتم: همان سؤال‏ها را از فرزندش، حضرت رضا علیه‏السلام می‏پرسم، چنانچه همانند پدرش پاسخ داد، او نیز امام و حجت خدا می‏باشد.

چون نزد ایشان آمدم و سؤال‏ها را مطرح کردم، همانند پدرش، امام کاظم علیه‏السلام – حتی بدون تفاوت در یک حرف – پاسخ داد و از جواب هفتمین سؤال خودداری نمود.

و هنگامی که خواستم از محضرش خداحافظی کنم، فرمود: هر یک از شیعیان و پیروان ما در این دنیا به نوعی گرفتار و دچار مشکلات هستند؛ پس اگر صبر و شکیبائی از خود نشان دهند، خداوند متعال پاداش هزار شهید به آن‏ها عطا می‏نماید.

و من در این فکر فرورفتم که این سخن به چه مناسبتی بیان و مطرح شد؛ و با حضرت وداع کردم.

بعد از مدتی به درد پا مبتلا گشتم و سخت مرا آزار می‏داد تا آن که به حج خانه‏ی خدا رفتم و امام رضا علیه‏السلام را ملاقات کردم و از شدت درد و ناراحتی پا سخن گفتم و تقاضا کردم دعائی را برای شفا و بهبودی آن بخواند؛ و پای خود را جلوی حضرت دراز کردم، فرمود: این پا، ناراحتی ندارد، آن پایت را بیاور.

وقتی پای دیگر خود را دراز کردم، حضرت دعائی خواند و لحظاتی بعد، به طور کلی درد و ناراحتی پایم برطرف شد.(1)

– همچنین آورده‏اند:

شخصی به نام احمد بن عبدالله، به نقل از غفاری حکایت کند:

روزی خدمت حضرت رضا علیه‏السلام رفتم و گفتم: مقداری قرض دارم و توان پرداخت آن را ندارم؛ و مقدار آن را مطرح نکردم.

حضرت دستور داد غذا آوردند و چون غذا خوردیم فرمود: آنچه زیر تشک نهاده شده بردار و بدهی خود را بپرداز.

وقتی تشک را بلند کردم مقداری دینار زیر آن موجود بود، برداشتم و چراغی را آوردم و آن‏ها را شمردم چهل و هشت دینار بود.

در بین آن‏ها یک دینار مرا جلب توجه کرد، آن را برداشتم و نزدیک چراغ آوردم، دیدم بر آن نوشته است: بیست و هشت دینار آن را بابت بدهی خود پرداخت کن و باقی مانده‏ی آن را هزینه‏ی زندگی خود و خانواده‏ات قرار بده.(2)


1) بحارالأنوار: ج 49، ص 67، ح 88، اثبات الهداة: ج 3، ص 248، ح 7.

2) إثبات الهداة: ج 3، ص 250، ح 14، بحارالأنوار: ج 49، ص 58، س 15.