جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

زینب کذابه و درندگان

زمان مطالعه: 2 دقیقه

در دوران حکومت مأمون، زنی به نام زینب مدعی بود که از ذریه‏ی حضرت فاطمه‏ی زهراء علیهاالسلام می‏باشد و با این روش از مؤمنین پول می‏گرفت و مایحتاج زندگی خود را تأمین می‏کرد و بر دیگران فخر و مباهات می‏ورزید.

وقتی حضرت علی بن موسی الرضا علیهماالسلام این خبر را شنید، آن زن را احضار نمود؛ و سپس تکذیبش کرد و فرمود: این زن، دروغگو و سفیه است، زینب در کمال وقاحت به امام علیه‏السلام گفت: همان طور که تو اصل و نسب مرا تکذیب و رد می‏نمائی، من نیز سیادت و نسب تو را تکذیب می‏کنم.

حضرت رضا علیه‏السلام به ناچار، جریان را برای مأمون بازگو نمود و چون زینب کذابه را نزد خلیفه آوردند، حضرت فرمود: این زن دروغ می‏گوید؛ و او از نسل حضرت علی و فاطمه‏ی زهراء علیهاالسلام نمی‏باشد.

بعد از آن، اظهار نمود: چنانچه او راست و حق می‏گوید، او را نزد درندگان بیندازید، تا حقیقت را بر همگان روشن شود؛ چون درندگان به نسل زهراء علیهاالسلام گزندی نمی‏رسانند.

هنگامی که زینب چنین مطلبی را شنید، گفت: اول خودت نزد درندگان برو، اگر حق با تو بود که سالم بیرون می‏آئی.

حضرت بدون آن که سخنی بگوید برخاست و به سمت محلی که درندگان در آنجا جمع‏آوری شده و نگه‏داری می‏شدند، حرکت نمود.

مأمون به حضرت گفت: یا ابن رسول الله! کجا می‏روی؟

امام علیه‏السلام فرمود: سوگند به خدا، باید نزد درندگان بروم تا حقیقت امر ثابت گردد؛ پس هنگامی که حضرت وارد آن محل شد و نزدیک درندگان رسید، تمامی آن حیوانات متواضعانه روی دم‏های خود نشستند و حضرت کنار یکایک آن‏ها آمد و دستی بر سرشان کشید و آن‏ها را نوازش نمود و سپس با سلامتی خارج گردید.

آن گاه به خلیفه فرمود: اکنون این زن دروغ‏گو را نزد آن‏ها بفرست تا دروغ او برای عموم روشن گردد.

و چون مأمون از آن زن خواست تا به سمت درندگان برود؛ زن ملتمسانه از رفتن به آن محل خودداری می‏کرد، تا آن که خلیفه دستور داد تا او را به اجبار وارد آن محل کرده و رهایش نمایند.

با ورود زینب به داخل آن محل، درندگان از هر طرف حمله کرده و او را دریدند و بدون آن که خونی بر زمین ریخته شود، نابودش کردند و به عنوان زینب کذابه معروف گردید.(1)


1) بحارالأنوار: ج 49، ص 61، إثبات الهداة: ج 3، ص 313، مدینة المعاجز: ج 7، ص 240، ح 193، همچنین این حکایت را به امام جواد علیه‏السلام با مختصر تفاوت در إثبات الهداة: ص 353 و نیز به امام هادی علیه‏السلام در ص: 375 ح 43 نسبت داده‏اند.