جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شیعه و نشانه‏های او

زمان مطالعه: 3 دقیقه

امام حسن عسکری علیه‏السلام حکایت نمود:

چون موضوع ولایتعهدی حضرت علی بن موسی الرضا علیهماالسلام پایان و تثبیت یافت.

روزی دربان امام رضا علیه‏السلام وارد منزل آن حضرت شد و گفت: عده‏ای آمده‏اند، اجازه‏ی ورود می‏خواهند و می‏گویند: ما از شیعیان علی علیه‏السلام هستیم.

امام رضا علیه‏السلام اظهار داشت: در حال حاضر فرصت ندارم، به آن‏ها بگو که در وقتی دیگر بیایند.

چون آن جماعت رفتند و در فرصتی دیگر آمدند، نیز امام علیه‏السلام اجازه‏ی ورود نداد، تا آن که حدود دو ماه بدین منوال گذشت؛ و آنان توفیق زیارت و ملاقات با مولایشان را نیافتند و ناامید شدند؛ ولی با این حال برای آخرین مرحله نیز جلوی منزل حضرت آمدند و با حالت خاصی اظهار داشتند:

ما از شیعیان پدرت، امام علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام هستیم و با این برخورد شما، دشمنان ما را شماتت و سرزنش می‏کنند.

و حتی در بین دوستان، دیگر آبروئی برایمان نمانده است؛ و نیز از رفتن به شهر و دیار خود خجل و شرمنده‏ایم.

در این هنگام، امام رضا علیه‏السلام به غلام خود فرمود: اجازه دهید آن‏ها وارد شوند.

همین که آنان وارد مجلس شدند، حضرت به ایشان اجازه‏ی نشستن نداد، لذا سرگردان و متحیر، سرپا ایستادند و گفتند:

یا بن رسول الله! این چه ظلم بزرگی است که بر ما روا داشته‏ای که پس از آن همه سرگردانی، نیز این چنین مورد بی‏اعتنائی و بی‏توجهی قرار گرفته‏ایم، مگر گناه ما چیست؟

با این حالت، مرگ برای ما بهتر خواهد بود.

در این لحظه، حضرت رضا علیه‏السلام فرمود: آنچه که بر شما وارد شده و می‏شود، همه‏ی آن‏ها نتیجه‏ی اعمال و کردار خود شما می‏باشد؛ و نسبت به آن بی‏اهمیت هستید!

آن جماعت، همگی گفتند: یا ابن رسول الله! توضیحی بفرما تا برای ما روشن شود که خلاف ما چیست؟

و ما چه کرده‏ایم، و چه گناهی از ما سرزده است؟

حضرت فرمود: چون شما ادعای بسیار بزرگی کردید؛ و اظهار داشتید که شیعه‏ی حضرت امیرالمؤمنین، امام علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام هستید.

وای بر حال شما، آیا معنای ادعای خود را فهمیده‏اید؟

و سپس افزود: شیعه‏ی حضرت علی علیه‏السلام همانند امام حسن و امام

حسین علیهماالسلام، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، مقداد، عمار یاسر و محمد بن ابی‏بکر هستند، که در انجام اوامر و دستورات امام علی علیه‏السلام از هیچ نوع تلاش و فداکاری دریغ نورزند.

ولی شما بسیاری از اعمال و کردارتان مخالف آن حضرت می‏باشد و در انجام بسیاری از واجبات الهی کوتاهی می‏کنید و نسبت به حقوق دوستان خود بی‏اعتنا و بی‏توجه هستید و در مواردی که نباید تقیه کنید، انجام می‏دهید.

و با این عملکرد نیز مدعی هستید که شیعه‏ی امیرالمؤمنین، امام علی علیه‏السلام می‏باشید!!

شما اگر می‏گفتید که از دوستان و علاقمندان آن حضرت و از مخالفین دشمنانش هستیم، شما را می‏پذیرفتم و این همه دردسر و مشکلات را متحمل نمی‏شدید.

شما منزلت و مرتبه‏ای بسیار عظیم و شریف را مدعی شدید، که چنانچه رد گفتار و کردارتان صادق نباشید، به هلاکت خواهید افتاد، مگر آن که مورد عنایت و رحمت پروردگار متعال قرار گیرید و لطف خداوند شامل حالتان بشود.

اظهار داشتند: یا ابن رسول الله! ما از آنچه ادعا کرده و گفته‏ایم، پوزش می‏خواهیم و مغفرت می‏طلبیم.

و آنچه را که شما فرمودید، ما نیز بر آن عقیده هستیم؛ و هم اکنون اعلام می‏داریم که ما از دوستان و علاقمندان شما – اهل‏بیت عصمت

و طهارت علیهم‏السلام – می‏باشیم و مخالف دشمنان شما بوده و خواهیم بود.

در این هنگام، حضرت رضا علیه‏السلام فرمود: اکنون خوش آمدید، شما برادران من هستید.

و سپس آن جماعت را بسیار مورد لطف و عنایت خویش قرار داد و از دربان پرسید: این جماعت چند مرتبه آمدند و خواستند که وارد منزل شوند؛ و مانع ورود ایشان شدی؟

دربان گفت: شصت مرتبه.

امام علیه‏السلام فرمود: باید جبران گردد، شصت مرتبه بر آن‏ها وارد می‏شوی و سلام مرا به آن‏ها می‏رسانی؛ چون که توبه‏ی آن‏ها قبول شد و متسحق تعظیم و احترام گشتند و اکنون وظیفه‏ی ما است که در رفع مشکلات آن‏ها و خانوادهایشان همت گماریم.

و بعد از آن، حضرت دستور فرمود تا مقدار قابل توجهی مبرات و خیرات به آن‏ها کمک شود.(1)


1) احتجاج مرحوم طبرسی: ج 2، ص 459، ح 318.