مرحوم قطب الدین راوندی در کتاب خود، به نقل از حضرت جوادالأئمه علیهالسلام حکایت کند:
یکی از اصحاب حضرت رضا علیهالسلام مریض شده و در بستر بیماری افتاده بود، روزی حضرت از او عیادت نمود و ضمن دیدار، به او فرمود: در چه حالتی هستی؟
عرض کردم: مرگ را بسیار سخت و دردناک میبینم.
حضرت رضا علیهالسلام فرمود: این ناراحتی که احساس میکنی، اندکی از حالات و علائم مرگ میباشد که اکنون بر تو عارض شده است، پس اگر تمام حالات و سکرات مرگ بر تو عارض شود، چه خواهی کرد؟!
و بعد از آن، در ادامهی فرمایش خود افزود: مردم دو دستهاند: عدهای مرگ برایشان وسیلهی آسایش و استراحت است.
و عدهای دیگر آن قدر مرگ برایشان سخت و طاقتفرسا است، که پس از آن احساس راحتی میکنند.
حال چنانچه بخواهی که مرگ برایت نیک و لذتبخش باشد، ایمان و اعتقادات خود را نسبت به خداوند متعال و رسالت حضرت
محمد صلی الله علیه و اله و سلم و نیز ولایت ما – اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام – را تجدید کن و شهادتین را بر زبان و قلب خود جاری گردان.
امام جواد علیهالسلام فرمود: بعد از آن که، آن شخص طبق دستور پدرم شهادتین را گفت، اظهار داشت:
یا بن رسول الله! ملائکهی رحمت الهی با تحیات و هدایا وارد شدند و بر شما سلام میدهند.
حضرت رضا علیهالسلام فرمود: چه خوب شد که ملائکهی رحمت الهی را مشاهده میکنی، از آنها سؤال کن: برای چه آمدهاند؟
مریض گفت: آنها میگویند چنانچه همهی ملائکه با اذن خداوند سبحان، نزد شما حاضر شوند، بدون اجازهی حرکتی نمیکنند.
پس از آن، با کمال راحتی و آرامش خاطر. چشمهای خود را بر هم نهاد و گفت:«السلام علیک یا ابن رسول الله!» پیغمبر اسلام، امیرالمؤمنین و دیگر امامان(سلام الله علیهم (آمدند، و در همین لحظه، جان به جان آفرین تسلیم کرد.(1)
1) دعوات مرحوم راوندی: ص 248، ح 698، مستدرک الوسائل: ج 2، ص 126، ح 2، بحارالأنوار: ج 49، ص 72، ح 96.