جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

پسر و پدر یکی هستند

زمان مطالعه: 2 دقیقه

مرحوم شیخ صدوق و برخی دیگر از بزرگان آورده‏اند:

شخصی به نام ابن ابی‏سعید مکاری، روزی از روزها به محضر مبارک امام رضا علیه‏السلام شرفیاب شد؛ و عرضه داشت: آیا خداوند، قدر و منزلت تو را بدان جا رسانده که آنچه را پدرت ادعا می‏کرد تو نیز ادعا کنی؟!

حضرت فرمود: تو را چه شده است؛ و این چه برخورد و چه سخنی است؟!

خداوند چراغ عمرت را خاموش کند و فقر و تنگ‏دستی و پریشانی را به خانه‏ات داخل گرداند.

آیا ندانسته‏ای که خداوند متعال به عمران، وحی فرستاد که تو را فرزندی پسر عطا می‏نمایم و حضرت مریم را به او داد؛ و به مریم، عیسی سلام الله علیهما را عنایت کرد و سپس فرمود: عیسی و مریم در حکم یک تن هستند؟

آن گاه افزود: و من نیز در شأن و منزلت، همچون پدرم می‏باشم؛ و هر دو یکی هستیم.

ابن ابی‏سعید گفت: سؤالی دارم؟

حضرت رضا علیه‏السلام فرمود: اگر چه می‏دانم جواب را از من نمی‏پذیری و معتقد به امامت من نخواهی شد، ولی آنچه می‏خواهی، سؤال کن تا حجت برایت تمام شود؟

گفت: مردی هنگام مرگش وصیت کرد که هر کدام از غلامان و کنیزان من قدیمی‏تر از دیگران باشد، او را در راه خدا آزاد کردم، تکلیف چیست؟

حضرت فرمود: خداوند متعال در قرآن فرموده است:(حتی عاد کالعرجون القدیم)(1) هر کدام شش ماه از مدت مملوکیت او گذشته باشد قدیم و آزاد است.

ابن ابی‏سعید مکاری سخنان حضرت را نپذیرفت؛ و از مجلس بیرون رفت؛ و پس از آن به فقر و فاقتی سخت مبتلا شد و طولی نکشید که چراغ عمرش نیز خاموش شد.(2)


1) سوره‏ی یس: آیه‏ی 39.

2) ناسخ التواریخ: ج 14، ص 370، بحارالأنوار: ج 14، ص 199، ح 7، به نقل از تفسیر قمی و معانی الأخبار، و ج 49، ص 81، ح 1، به نقل از عیون أخبار الرضا علیه‏السلام.