مرحوم علامهی مجلسی و برخی دیگر از بزرگان آوردهاند:
یکی از اصحاب حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام به نام علی بن ابیحمزهی بطائنی حکایت کند:
روزی در محضر مبارک آن حضرت بودم، که تعداد سی نفر غلام حبشی در آن مجلس وارد شدند.
پس از ورود، یکی از ایشان به زبان و لهجهی حبشی با امام رضا علیهالسلام سخن گفت و حضرت نیز به زبان حبشی و لهجهی محلی خودشان پاسخ او را بیان نمود و لحظاتی با یکدیگر به همین زبان سخن گفتند.
آنگاه حضرت مقداری پول – درهم – به آن غلام عطا نمود و مطلبی را نیز به او فرمود؛ و سپس همگی آنها حرکت کردند و از مجلس خارج شدند.
من با حالت تعجب به آن حضرت عرضه داشتم: یا ابن رسول الله! فدایت گردم، مثل این که با این غلام به زبان حبشی و لهجهی محلی صحبت میفرمودی؟!
او را به چه چیزی امر نمودی؟
امام علیهالسلام فرمود: آن غلام را در بین تمام همراهانش، عاقل و باشخصیت دیدم، لذا او را برگزیدم و ضمن تذکراتی، به او توصیه کردم تا کارها و برنامههای سایر غلامان و دوستان خود را بر عهده گیرد و در حق آنها رسیدگی کند؛ و نیز هر ماه مقدار سی درهم به هر کدام از ایشان بپردازد.
و او نیز نصایح مرا پذیرفت؛ و مقدار دراهمی به او دادم تا بین دوستانش طبق توصیه تقسیم نماید.
علی بن ابیحمزهی بطائنی افزود: سپس حضرت مرا مخاطب قرار داد و فرمود: آیا از گفتار و برخورد من با این غلامان و بندگان خدا تعجب کردهای؟!
و آنگاه حضرت به دنبال سؤال خویش اظهار داشت: تعجب نکن؛ برای این که منزلت و موقعیت امام، بالاتر و مهمتر از آن است که تو و امثال تو فکر میکنی.
سپس فرمود: آنچه را که در این مجلس مشاهده کردی، همانند قطرهای است در منقار پرندهای که از آب دریا برگرفته باشد.
آیا برداشتن یک قطره از آب دریا، در کم و یا زیاد شدن آب دریا تأثیری دارد؟!
بعد از آن، امام رضا علیهالسلام افزود: توجه داشته باش که همانا امام و علوم او، همچون دریای بیمنتهائی است که پایان ناپذیر باشد
و درون آن مملو از انواع موجودات و جواهرات گوناگون خواهد بود، و چون پرندهای قطرهای از آب آن را بردارد، چیزی از آب آن کم نخواهد شد.
و همچنین امام، علومش بیمنتها است؛ و هر کسی نمیتواند به تمام مراحل علمی و اطلاعات او دست یابد.(1)
1) قرب الإسناد: ص 144، بحارالأنوار: ج 26، ص 190، ح 2.