جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نسبت نومیدی به پیامبران

زمان مطالعه: 2 دقیقه

همچنین مأمون از امام علیه‏السلام درباره قول خداوند متعال که «حتی اذا استیأس الرسل و ظنوا أنهم قد کذبوا جائهم نصرنا»(1) می‏پرسد:

شبهه‏ای که در برابر این آیه وجود دارد، نسبت یأس به پیامبران است، که پس از آن که خداوند به آنها وعده یاری و پیروزی داده از نرسیدن آن دچار نومیدی شده‏اند، در حالی که مأیوس شدن از خدا کفر است چنان که فرموده است و لا تیأسوا من روح الله انه لا ییأس من روح الله الا القوم الکافرون(2) به راستی چگونه ممکن است بر قلب رسول یا نبی یأس و نومیدی از خدا دست دهد، در حالی که به مقتضای آیه شریفه‏ای که ذکر شد این گناه جز از دل کافر برنمی‏خیزد، و چه گناهی بزرگتر از کفر به خداست؟ و ظاهرا زمان یأس طبق صریح آیه پس از بعثت آنان به پیامبری و نزول وحی به آنها بوده است.

امام علیه‏السلام پاسخ می‏دهد که یأس در آیه‏ی شریفه به نصر پروردگار که به پیامبران وعده داده شده متعلق نیست بلکه مربوط به نومیدی از ایمان آوردن مردم است، و آنها فرستادگان خدا به سوی مردمند، تا این که آنها را دعوت کنند که به خدا ایمان آورند، و از پرستش خدایانی جز خدای یگانه و کفر و نافرمانی او بازگردند، بنابراین تفسیر آیه چنین است:

پس از آن که پیامبران از ایمان آوردن قوم خود، نومید شدند، و قوم پنداشتند به

پیامبران دروغ گفته شده است یاری ما به آنان فرارسید.

و با این بیان امام علیه‏السلام شبهه‏ای که از ظاهر آیه به نظر می‏رسید برطرف شد.

امام علیه‏السلام با این‏گونه تفسرات جالب از آیات کریمه قرآن، که گاهی موجب توهم ظهور آیه در مضمونی است که درست عکس مفاد حقیقی آن است. غبار شک و شبهه را که احیانا موضوع عصمت پیامبران را نیز مشوب ساخته برطرف می‏فرماید، و باید دانست که بیانات امام علیه‏السلام صرف توجیه و تأویل نیست، بلکه حقایقی است که جز به آنها نمی‏توان ملتزم بود.


1) یوسف /110 یعنی: تا این که پیامبران (از ایمان آوردن مردم خود) نومید شدند (و مردم) گمان کردند به آنها دروغ گفته شده است که در این هنگام یاری ما به آنها رسید.

2) یوسف /97 یعنی: و از رحمت خدا نومید نشوید که از رحمت خداوند جز کافران نومید نمی‏شوند.