امامت در اسلام از اصولی است که از صدر اسلام و از همان اوان پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله موجب بروز اختلافات عمیق و طولانی در میان مسلمانان شده است، و بر اثر کوشش قدرتهای حاکم در وسعت دادن به دامنه این اختلافات، و همچنین اعمال کسانی که چشم طمع به منصب امامت و رهبری داشتهاند، امت اسلام پراکنده و به مذاهب گوناگون و متضاد منقسم شده است. مهمترین این مذاهب که اصل به شمارند، و مذاهب دیگر از آنها منشعب میشوند دو مذهب است، یکی تسنن که معتقدند پس از پیامبر اکرم صلی اله علیه و آله امامت از آن ابیبکر و خلفای سهگانه پس از اوست، و دیگری تشیع یا امامیه است که پس از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله امامت را ویژه علی بن ابیطالب علیهالسلام و پس از او از آن یازده فرزندش میدانند، و هر یک از این مذاهب درباره حقانیت و درستی معتقدات خود، و رد دیگر مذاهب، دلایل و براهینی دارد. اما دلایل اهلبیت علیهمالسلام در احق و اولی بودن خود به خلافت و امامت، مستند به نصوص صریح و روشنی است که درباره آنها از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسیده است، و همچنین به سبب صلاحیت و شایستگیهایی است که براساس معیارهای شیعه و سنی، مقام آنها را برتر و از دیگران ممتاز ساخته است.
امام رضا علیهالسلام طریقهای را که برای شناخت امام باید پیروی شود، و با فطرت و نهاد
انسان سازگار است و همچنین امتیازات و شایستگیهای لازمی را که امام برای تصدی این مقام مهم باید دارا باشد، این چنین شرح میدهد: