آنچه باعث شک ما در صدق این نسبت است ایت است که شیخ صدوق با همه اهتمامی که در دست یافتن به احادیث و اخبار و گردآوری آثار آن حضرت در کتاب عیون اخبارالرضا و غیر از آن داشته است، ابدا به این که آن حضرت تألیفی به این نام دارد، اشارهای نکرده است. چنان که دانشمندان پس از او، اعم از قمیها و جز آنها نیز نامی از این کتاب نبردهاند، و سید اصفهانی هم از قمیهایی که او را بر این کتاب آگاه کردهاند، چیزی بیان نکرده، و توضیح نداده که چگونه این کتاب به دست آنها رسیده، و چه کسی آن را برای او روایت کرده است، بعید به نظر میآید، که این کتاب در این مدت طولانی، در نزد برخی از قمیها گمنام و ناشناخته مانده و کسی از علما و محدثان آنها بر آن آگاهی نیافته باشد، در حالی که علمای قم همان کسانی بودهاند، که از هیچ حدیث شاذ و نادری چشم نمیپوشیدند مگر این که آن را در کتابهای خود ذکر میکردند، تا از میان نرود و به دست فراموشی سپرده نشود. باری در خصوص این کتاب سه احتمال وجود دارد:
1 – این که تألیف امام علیهالسلام باشد، و این بنابر قرائنی است که در آن وجود دارد، مانند آنچه در آغاز آن است که: بنده خدا علی بن موسیالرضا میگوید، و دیگر این که در همه جای کتاب جمله ما گروه اهلبیت آمده است، و نیز در کتاب زکاة چنین ذکر شده: از پدرم عالم (لقب موسی بن جعفر علیهالسلام است) روایت شده است، و در باب ربا آمده پدرم به من فرمان داد که آن را به جای آورم، و در باب حج ذکر شده که پدرم گفت اسماء دختر عمیس…. و نیز در آن مذکور است که موقف، جبل نیست و پدرم در هر جا که شب را به سر میبرد وقوف میکرد، همچنین در این کتاب آمده: روایت کرده پدرم از جدش و او از پدرش که فرموده است: علی بن الحسین را دیدم که (هنگام سعی میان صفا و مروه) مشی میکرد و هروله نمیفرمود، و نیز در آن است که: عالم را شنیدم، من از عالم شنیدم که میگفت، و عالم لقب امام کاظم علیهالسلام است، شاید این عبارت و تعبیرات دیگری که حاکی
نسبت این کتاب به آن حضرت و صدور آن از آن بزرگوار است همان قرائنی باشد که بسیاری از علما را واداشته که به صدور آن از امام علیهالسلام یقین و به آنچه در آن است عمل کنند.
2 – این که کتاب مذکور تألیف پدر شیخ صدوق باشد و نام او علی بن موسی بوده است که برخی از دانشمندان احتمال دادهاند، وی روایات وارد از امام رضا علیهالسلام را در آن گردآوی، و آن را برای فرزندش صدوق تألیف کرده باشد جز این که کلمه رضا که همواره پس از ذکر نام در کتاب آورده شده است، این احتمال را نفی میکند، مگر این که ذکر این کلمه را از اغلاط نسخهبرداران و نویسندگان کتاب بدانیم که با ذکر نام علی بن موسی ذهن آنها متوجه فرد اکمل شده است.
3 – این که کتاب مزبور از تألیفات ابنبابویه یا دیگری است، که وی روایات وارد از امام رضا علیهالسلام را با حذف اسانید آنها گردآوری و به اعتبار این که روایات مذکور وارد از آن بزرگوار است. آنها را به صورت کتابی که تألیف آن حضرت است درآورده باشد. و شاید با توجه به دلائلی که درباره استبعاد این که کتاب مذکور تألیف شخص شخیص امام علیهالسلام باشد گفته شد احتمال اخیر به یقین نزدیکتر باشد.