جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

فضل نظر مأمون را درباره خودش می‏آزماید

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

بر فضل پوشیده نبود، که درباره اقدامات پیچیده و مرموز او، و مقاصدی که از لحاظ سیاسی در اعمال و نظریات خود تعقیب، و نقشه‏هایی که برای رسیدن به این اهداف طرح می‏کند، در پنهان هشدارهایی به مأمون داده می‏شود، ولی به سبب استحکام موقعیت و قوت تدبیر و متانت نقشه‏هایی که برای حفظ قدرت خود داشت، نگران نبود و خیال نمی‏کرد که روزی، مأمون، درصدد کشتن او برآید.

فضل در خراسان به سبب نفوذ خود در افکار و احساسات سران و فرماندهان، همه‏ی مراکز قدرت را در زیر سلطه خود گرفته بود، و در عراق با زیرکی و مکر و فریب توانسته بود، طاهر بن حسین را پس از فتح بغداد، از مقام فرماندهی و قدرت برکنار سازد، او به مأمون پیشنهاد کرد که طاهر را از فرماندهی عزل کند، و به رقه مأموریت دهد، و برادرش حسن بن سهل را به جای او بگمارد، و مأمون هم بی‏درنگ پذیرفت. موافقت مثبت و سریع مأمون با این پیشنهاد، برای فضل دلیل روشنی بود بر این که او از قدرت بیمانندی برخوردار است، و رأی و اندیشه مأمون برای اداره امور خلافت در اختیار او است، و آنچه در برخی محافل بی‏خبر زمزمه می‏شود، که نظر مأمون نسبت به او دگرگون شده، از حقیقت به دور می‏باشد.