از داستانهای شگرفی که نقل شده این است: دعبل پس از آن که قصیده تائیه خود را سرود، و به حضرت رضا علیهالسلام تقدیم داشت، در بازگشت از مرو و عبور ار کنار رودخانه فوهان، راهزنان با کاروانی که او همراه آن بود برخورد کردند و همه اموال آن را ربودند، و بازوان کاروانیان را با طناب بستند، و دعبل هم از جمله همینها بود که کتفهایش را بسته بودند راهزنان قافله را تصاحب و شروع به تقسیم اموال کاروان میان خود کردند، ناگهان یکی از آنان به شعر دعبل آن جا که در چکامهاش میگوید:
أری فیهئم فی غیرهم متقسما++
و أیدیهم من فیئهم صفرات
تمثل جست، دعبل(1) این را شنید، و به او گفت این شعر از کیست؟ گفت از مردی از
خزاعه است، که او را دعبل بن علی میگویند، گفت من دعبل و گوینده آن چکامهام که این یکی از ابیات آن است، آن مرد نزد رئیس راهزنان که در آن هنگام بر بالای تپهای نماز میخواند، و مذهب شیعی داشت رفت و چگونگی را به او خبر داد، او خود به نزد دعبل آمد و به او گفت آیا تو دعبل هستی؟ گفت آری. سردسته راهزنان به او گفت قصیده را بخوان، دعبل همه آن را خواند، در این هنگام بازوان او و همه کاروانیان را از بند آزاد کردند و تمام اموال آنها را، به پاس حرمت دعبل به آنها بازگردانیدند(2)
هر چند نمیدانیم این داستان تا چه اندازه از صحت برخوردار است، ولی به هر حال بیانگر مقصودی است که در این بیت شعر بدان اشاره شده است.
1) ابوعلی دعبل بن علی بن رزین نسب او به عبدالله بن بدیل صحابی مشهور میرسد نود و هشت سال عمر کرده و به شرف لقای چهار تن از ائمه معصومین علیهمالسلام رسیده است، تولد او در سال 148 وفات او در 246 هجری است (مترجم).
2) عیون اخبارالرضا ج 2 ص264.