پس از آن که امام علیهالسلام پیشنهاد ولایتعهدی مأمون را پذیرفت، مأمون تصمیم گرفت این رویداد بزرگ را جشن بگیرد، لذا روز پنجشنبه را روز جشن و نشست با نزدیکان و خواص قرار داد، فضل بن سهل تصمیم مأمون را دربارهی واگذاری ولایتعهدی خود به آن حضرت، و نامیدن او به رضا، به مردم اعلام کرد، و دستور داد همه جامه سبز بپوشند، و در روز پنج شنبه برای بیعت با آن حضرت و دریافت حقوق یک ساله، در آن مجلس حاضر شوند.
چون این روز فرارسید، طبقات مختلف مردم، اعم از فرماندهان و درباریان و قاضیان و جز آنها، لباس سبز به تن کردند و حضور یافتند، مأمون در مجلس نشسته بود، و متصل به مسند و جایگاه او دو پشتی بزرگ قرار داده بودند که جایگاه امام علیهالسلام را مشخص میکرد، و مأمون آن حضرت را پس از ورود در آن جا نشانید در حالی که امام علیهالسلام عمامه و شمشیر بسته بود، سپس دستور داد پیش از همه، فرزندش عباس بن مأمون بیعت کند، امام علیهالسلام دست خود را بالا گرفت به نحوی که پشت دستش مقابل صورت آن بزرگوار و کف دستش مقابل صورت مردم بود، مأمون عرض کرد، دست خود را برای بیعت فرود آور، امام علیهالسلام فرمود پیامبر صلی الله علیه و آله همچنان بالای دستها بود، سپس بدرههای زر آوردند، و خطبا و شعرا از جا برخاستند، و به ذکر فضایل و بیان مناقب آن حضرت، و ستایش عمل مأمون درباره ولایتعهدی امام علیهالسلام پرداختند.
ابوعباد(1) عباس بن مأمون را فراخواند، عباس از جا برجست، و نزدیک پدرش رفت و دست او رابوسید، مأمون او را دستور نشستن داد، سپس محمد بن جعفر را صدا کردند، فضل بن سهل به او گفت از جای برخیز، او برخاست و رفت ونزدیک مأمون ایستاد، و از
بوسیدن دست او خودداری کرد، مأمون به او گفت برو و جایزهات را بردار، پس از آن صدا زد ای اباجعفر برگرد و در جای خود بنشین، او هم به جای خود بازگشت، بعد از آن ابوعباد علویان و عباسیان را دوبدو فرامیخواند و آنها جایزههای خود را از او دریافت میکردند، تا این که جوائز پایان یافت. سپس مأمون به امام علیهالسلام عرض کرد خطبه بخواند و برای مردم سخن گوید.
امام علیهالسلام ستایش و سپاس خداوند را به جای آورد، و بعد از آن فرمود: ما را به سبب قرابت با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بر شما حقی است، و از این جهت شما را نیز حقی بر ماست، اگر شما حق ما را ادا کنید، ادای حق شما بر ما واجب خواهد بود، نقل نشده است که امام علیهالسلام در این مجلس زیاده بر این کلمات، چیزی فرموده باشد، سپس مأمون دستور داد سکه زدند، و نام مبارک امام علیهالسلام را بر آن نقش کردند.
مأمون دختر اسحق بن جعفر بن محمد را به ازدواج اسحق بن موسی بن جعفر درآورد، و به او دستور داد که در آن سال امیر حاجیان باشد.
مأمون در مرکزخلافت خود، به ولایتعهدی امام رضا علیهالسلام خطبه خواند(2) و فرمان داد که در سراسر شهرهای اسلامی به نام آن بزرگوار خطبه بخوانند، و برای او که ولیعهد مسلمانان است دعا کنند.
1) ابوعباد خزانهدار مأمون بوده است. ارشاد مفید ص 253 (مترجم).
2) ارشاد ص 291. مقاتلالطالبیین ص 376 – 375.