جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حدیث سلسلة الذهب (2)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

در تاریخ نیشابور و نیز در کتاب فصول‏المهمه نوشته ابن‏صباغ مالکی آمده که هنگامی که امام علیه‏السلام در مسیر حرکت خود به سوی مرو وارد نیشابور شد، در هودجی قرار داشت که پوشیده از گلهای یاسمن بود، و آن را استری سیاه و سپید حرکت می‏داد، امام علیه‏السلام از وسط شهر نیشابور عبور فرمود، در این هنگام دو تن از ائمه و حافظان احادیث نبوی و نگهبانان سنت محمدی، به نامهای ابوزرعه رازی و محمد بن اسلم طوسی، به همراه گروههای بی‏شماری از طالبان علم و اهل حدیث و درایت عرضه داشتند، ای امام بزرگ و ای فرزند امامان بزرگوار، تو را به حق پدران پاک و اسلاف بزرگوارت سوگند می‏دهیم که رخسار مبارک و فرخنده خود را به ما نشان ده، و حدیثی از پدران و جد بزرگوارت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برای ما بیان فرما تا یادگاری از آن حضرت در نزد ما باشد، امام علیه‏السلام دستور توقف مرکب را داد، و غلامان خویش را فرمود که پرده هودج را بالا برند، و در این هنگام دیدگان مردم، به مشاهده طلعت مبارک امام علیه‏السلام روشن شد، آن حضرت را دو گیسو بود که تا گردنش افراشته بود، مردم از هر طبقه که بودند ایستاده و به آن حضرت

می‏نگریستند، برخی فریاد می‏کشیدند و دسته‏ای می‏گریستند، گروهی خود را به خاک افکنده، و بعضی سم مرکب آن حضرت را می‏بوسیدند، وضجه و فریاد از هر سو بلند بود، رهبران و فقیهان و دانشمندان صدا بلند کردند که ای مردم آرام باشید و گوش فرادارید، و از بر کنید آنچه برای شما سودمند است، و با سر و صدا و گریه و فریاد خود،ما را آزار ندهید، و ابوزرعه و محمد بن اسلم طوسی از امام علیه‏السلام درخواست بیان حدیث می‏کردند تا بنویسند، امام علی بن موسی الرضا علیه‏السلام فرمود:

حدیث کرده برایم پدرم امام موسی کاظم و او از پدرش جعفرصادق و او از پدرش محمدباقر از پدرش علی زین‏العابدین از پدرش حسین شهید در کربلا و از پدرش علی بن ابی‏طالب علیهم‏السلام که او فرموده است: حبیب من و روشنی چشمان من پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برایم نقل کرده و برای او جبرئیل حدیث کرده که گفته است از پروردگار عزیز سبحانه و تعالی شنیده که فرموده است:

«کلمة لا اله الا الله حصنی فمن قالها دخل حصنی، و من دخل حصنی امن من عذابی…»(1)

سپس پرده انداخته شد، و مرکب حضرت حرکت کرد، پس از این کسانی را که قلم و دوات داشته و این حدیث را نوشته بودند، شماره کردند که بیست هزار نفر بود.

ابونعیم در حلیه پس از نقل آن گفته است: این حدیث به همین اسناد ثابت و مشهور است، و روایتی است که ائمه پاک از پدران بزرگوار خود نقل فرموده‏اند، و یکی از محدثین گذشته ما، هنگامی که این حدیث را با همین سند روایت کرده گفته است اگر این اسناد به گوش دیوانه خوانده شود، بهبود می‏یابد.


1) یعنی کلمه لا اله الا الله دژ من است، هر کس آن را بگوید به این دژ درمی‏آید، و هر کس دراین دژ درآید از عذاب من ایمنی می‏یابد.