اگر بپذیریم که مأمون در تصمیم برای کنارهگیری از خلافت، و پیشنهاد قبول آن به امام رضا علیهالسلام و همچنین در موضوع ولایتعهدی، بیغرض و صادق بوده، باید بتوانیم پرسشهای زیرا را، که با این اعتقاد تناقض دارد پاسخ گوییم.
1 – چرا مأمون به فرستاده خود دستور داد که به مدینه رود، و امام علیهالسلام را تحتالحفظ به مرو بیاورد؟
2 – چرا مأمون مسیر حرکت امام علیهالسلام را معین و محدود کرد، که از طریق بصره، اهواز، فارس و مرو باشد؟
3 – اگر مأمون امام علیهالسلام را برای خلافت سزاوارتر و احق میدانست، چرا به نام او خطبه خوانده نشد، و برای او دعوت و تبلیغ به عمل نیاورد، بدون این که زحمت و رنج سفر مرو با آن وضع خاص به او داده شود؟
4 -چرا با این که مصرا از امام علیهالسلام خواست که نماز عید را با مردم برگزار کند، پیش از ادای نماز آن حضرت را بازگردانید و از برگزاری آن جلوگیری کرد.
این پرسشها شاید ساده و سطحی، به نظر برسد، اما برای مورخی که درصدد ارزیابی عوامل بروز حوادث، و شناخت انگیزه وقایع است، مهم و توجه به آنها ضروری است.