جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

توجیهات ساده‏اندیشانه درباره ولایتعهدی

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

ساده‏اندیشی است اگر بگوییم آنچه مأمون را به این کار برانگیخته، وفای به نذر خود بوده، که اگر بر برادر مخلوعش امین پیروز شود، خلافت را به فاضلترین مردان خاندان ابی‏طالب منتقل کند، چنان که شیخ صدوق چنین گفته است و همان طوری که پیش از این ذکر کردیم، مأمون این سخن را در پاسخ فضل بن سهل و برادرش حسن گفته، و غرض او پنهان داشتن این امر از دیگران بوده است.

و نیز از این قبیل است این که گفته شده انگیزه مأمون در این کار این بوده که به زعم خود، از چهره زاهدانه و حالت بی‏میلی ائمه علیهم‏السلام به دنیا پرده بردارد، و امام علیه‏السلام را سرگرم امور دنیوی کند، تا نشان دهد که زهد و بی‏رغبتی ائمه علیهم‏السلام به دنیا، بر اثر نداشتن دسترسی به آن بوده است. لیکن مأمون بیش از هر کس، واقعیت صفات ائمه علیهم‏السلام را می‏شناخت، و به حقیقت آنها آگاه بود، و می‏دانست که چنین کاری نمی‏تواند مؤثر باشد، و موقعیت آنها را در نفوس مردم متزلزل کند، علاوه بر این از نظر امت، قبول و تصدی

مقام خلافت، اگر برای اقامه حق و برقراری مطلق عدل باشد، مخالف زهد به شمار نمی‏آید، اضافه بر این ائمه و پیروان آنها، خلافت را از آن خویش می‏دانند، و دیگران را غاصب می‏شمارند، بنابراین میان زهد و تصدی امور حکومت هیچ‏گونه منافات و تضادی نیست، و اگر چنین بود زهد علی علیه‏السلام و خلفای دیگری که به این صفت شناخته شده‏اند، معنایی نداشت.

بالاخره اسباب و عللی را، که ما ذکر کردیم به خوبی چهره دیگر مأمون را نمایان می‏کند، و از واقعیت پشت پرده و سیاست پیچیده چند بعدی او در مورد ولایتعهدی امام رضا علیه‏السلام پرده برمی‏دارد.