برخی از اصحاب پدرش امام کاظم علیهالسلام که بعدا طریقه وقف را به وجود آوردند، آن حضرت را از این که آشکارا برای خود دعوت، و اظهار امامت میکرد، برحذر میداشتند، و امام رضا علیهالسلام به آنان پاسخ میداد، باکی نیست، و بیم این که هارون دست شرارت به سوی او دراز کند، موردی ندارد.
هدف اینها جز این نبود، که امام از دعوت به خویش و اظهار امامت، بازدارند تا بتوانند مذهب خود را، مبنی بر این که امام قائم امام موسی بن جعفر علیهالسلام است که زنده است و روزی میخورد، به پیش برند، چنان که در بخش مربوط به واقفیان شرح دادهایم.
اکنون به آنچه ابومسروق درباره گفتگوی امام رضا علیهالسلام با یکی از این واقفیان، روایت کرده توجه کنیم: گروهی از واقفیان، که از آن جمله علی بن ابیحمزه بطائنی، و محمد بن اسحاق بن عمار، و حسین بن عمران، و حسین بن ابیسعید مکاری بودند، بر امام رضا علیهالسلام وارد شدند.
علی بن حمزه عرض کرد: قربانت شوم، به ما خبر ده حال پدرت چگونه است؟
امام علیهالسلام فرمود: بر او درود باد، درگذشته است.
عرض کرد: چه کسی را وصی و جانشین خود قرار داده است؟
فرمود: مرا
عرض کرد: شما چیزی را میگویی که هیچ یک از پدرانت، تا علی بن ابیطالب علیهالسلام، نگفته است.
فرمود: لیکن آن را بهترین و برترین پدرانم، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرموده است.
عرض کرد: آیا از اینان بر جان خویش بیم نداری؟
فرمود: اگر بر جان خویش بترسم، به آن کمک کردهام، همانا ابولهب نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمد، و او را تهدید کرد، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: اگر از جانب تو خراشی بر من وارد شود، من دروغگویم، و این نخستین آیه و نشانهای بود، که رسول خدا صلی الله علیه و آله بر صدق رسالت خود ظاهر کرد، و این که میگویم: اگر از جانب هارون خراشی به من برسد، من دروغگویم، نخستین نشانه صدق امامت من است که برای شما ظاهر میکنم.
حسین بن مهران عرض کرد: اگر آن چه را میفرمایی، آشکارا بیان کنی، خواسته ما
برآورده است.
امام فرمود: خواسته شما چیست؟ آیا میخواهید نزد هارون بروم، و به او بگویم من امام هستم، و تو هیچ کارهای.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در آغاز رسالت خود چنین نکرده است، و آنچه را به ابولهب فرموده تنها به خانواده و دوستان و افراد مورد وثوق خود فرموده است، و شما امامت پدران مرا اعتقاد دارید، و میگویید: تقیه مانع است از این که علی بن موسی بگوید، پدرم زنده است، چطور من تقیه نمیکنم از این که بگویم امام هستم، ولی تقیه میکنم که اگر پدرم زنده بود، بگویم زنده است(1)
صدق خبر امام رضا علیهالسلام به ثبوت رسید، و بالاخره هارون مرد، بدون این که بتواند، هیچ گزندی به آن حضرت برساند.
1) اعیانالشیعه ج 4 ق 2 ص 138.