زمان مطالعه: < 1 دقیقه
سلطان خراسان که رواق حرمش را++
تقدیر به خشت زر خورشید بنا کرد
در کالبد مرده دمد جان مسیحا++
آن لب که زمینبوسی درگاه رضا کرد
این منزل جان است و تجلیگه سینا++
کز خاک درش چشمهی ملک کسب ضیا کرد
این محفل قدس است که پروانگیش را++
ارواح ز صد عجز تمنا ز خدا کرد
آهنگ ثنایت که بلندست مقامش++
نتوان به نی خامهی بی برگ و نوا کرد
کوی تو کشد از کف من دامن دل را++
با من خس و خارش اثر مهر گیا کرد
از جان نرود خاطرش از هول قیامت++
آسوده کسی کو به سر کوی تو جا کرد
آن روز که کردند رخ ذره به خورشید++
اقبال، مرا هم ز غلامان شما کرد
یا شاه غریبان! مددی کن که توانم++
یک سجدهی شکرانه به کوی تو ادا کرد(1)
1) حزین لاهیجی.