جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

درمان عجیب بیمار

زمان مطالعه: 2 دقیقه

عصر حضرت رضا علیه‏السلام بود. یکی از شیعیان با کاروان خراسان به سوی کرمان می‏رفت در راه، گروهی از دزدهای سر گردنه به کاروان حمله کردند و او را به خیال این که ثروتمند است، گرفتند و با خود بردند، تا آنچه دارد، از او بگیرند. او را در میان برف انداختند و دهانش را پر از برف نموده و شکنجه دادند، تا محل ثروت خود را نشان دهد. آنگاه رهایش کردند. او بر اثر آن شکنجه‏ها، از ناحیه‏ی زبان آسیب سختی دید و زبان و لب‏هایش، زخم و شکاف برداشت. با این حال، به خراسان بازگشت، ولی هر چه مداوا کرد، خوب نشد. شنید که حضرت رضا علیه‏السلام در نیشابور هستند.

در عالم خواب شخصی به او گفت به نزد امام رضا علیه‏السلام برو تا تو را در درمان این بیماری راهنمایی کنند. در عالم خواب خود را به امام علیه‏السلام رسانید و و ماجرا را بیان کرد.

حضرت رضا علیه‏السلام فرمودند: مقداری زیره‏ی کرمان را با آویشن و نمک مخلوط کن و بکوب و روی زخم دهان بگذار. دو سه بار این کار را

تکرار کن، خوب می‏شوی.

او از خواب بیدار شد و به آنچه در خواب دیده بود، اهمیت نداد و به نیشابور رفت تا به محضر امام شرفیاب شود. گفته شد حضرت اکنون در کاروانسرای سعد هستند. او به آن‏جا رفت و ماجرای زخم دهان خود را بازگو کرد و گفت: به قدری دهانم آسیب دیده که با زحمت و سختی حرف می‏زنم؛ دوایی را به من نشان دهید تا با آن، خود را درمان کنم.

امام رضا علیه‏السلام فرمودند: مگر آن دوا را در عالم خواب به تو معرفی نکردم؟ برو به همان دستور عمل کن!

او عرض کرد: آن دستور را بار دیگر برایم بیان کنید.

امام علیه‏السلام همان دستور را تکرار کردند. او رفت، دستور را انجام داد و سلامتی خود را بازیافت.(1)


1) عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 21.