حضرت رضا علیهالسلام عنایت ویژهای به نگهبانی شیعیان از انحراف فکری و عملی داشتند؛ چنان که روزی به یکی از شاگردانشان به نام «داود بن قاسم»، معروف به ابوهاشم جعفری، فرمودند: چرا با «عبدالرحمن بن یعقوب» همنشینی میکنی؟
ابوهاشم گفت: عبدالرحمن دایی من است.
امام فرمودند: او دربارهی ذات پاک خدا مطالبی میگوید که ساحت مقدسش از این موارد مبراست؛ یا با او همنشین باش و ما را ترک کن، و یا با ما همنشین باش و از او دوری کن.
ابوهاشم: او هر عقیدهای دارد و هر چه میگوید، بر من چه آسیبی دارد؟ با این که من بر عقیدهی حق خود استوار هستم و از عقیدهی او دوری میکنم.
امام رضا علیهالسلام: آیا نمیترسی که بلایی به او برسد و تو نیز به بلای او بسوزی؟ آیا نمیدانی که شخصی از یاران حضرت موسی علیهالسلام بود، ولی پدرش از یاران فرعون بود. هنگامی که سپاه فرعون به سپاه موسی علیهالسلام رسید، او نزد پدر رفت تا او را موعظه کند و به سپاه حضرت موسی ملحق سازد، اما پدر سخنانش را رد میکرد و با هم ستیزه میکردند، ناگاه بلای غرق شدن فرعونیان فرارسید و آن پسر نیز همراه پدر غرق شد.
وقتی این خبر به موسی علیهالسلام رسید فرمود:
او در رحمت خدا است، ولی چون عذاب فرود آید، از آن کس که نزدیک گناهکار است، دفاعی نخواهد شد.(1)
1) اصول کافی، ج 2، صص 375 – 374.