نشانههای روشنی در دست است که صداقت مأمون را در طرح ولایتعهدی امام رضا علیهالسلام زیر سؤال میبرد:
1. چرا آن وقت که امام علیهالسلام در مدینه بودند، این کار را نکرد و آن حضرت را با اکراه تحت نظر مأموران به مرو آورد؟ در حالی که میتوانست در مرو به نام امام علیهالسلام خطبه بخواند و خطهی ایران را به نمایندگی از طرف حضرت نگهداری کند و امام علیهالسلام هم در مدینه، در پایگاه نبوت، خلافت پیامبر را به عهده بگیرند.
2. چرا دستور داد امام علیهالسلام را از طریق بصره و اهواز و فارس که اتفاقا راهی سخت و گرم و ناراحت کننده دارد و احتمالا از میان کویر لوت به خراسان و مرو میرسد، عبور دهند و از کوفه و قم عبور نکنند؟ در حالی که در کوفه و قم از امام علیهالسلام استقبال بیشتری میشد و موقعیت برای هدف ظاهری مأمون آمادهتر میگشت؟
3. چرا در نخستین دور مذاکرات که پیشنهاد خلافت را به امام میداد، خود را ولیعهد قرار داد؛ در صورتی که میبایست ولایتعهدی بعد از حضرت رضا علیهالسلام را به امام جواد علیهالسلام واگذار میکرد و یا حداقل به اختیار امام میگذارد؟
4. ولیعهد بودن امام علیهالسلام، آن هم با آن شرط که امام در هیچ کار حکومتی دخالت نکنند، چه مقدار امت اسلامی را به واقع و حقیقت
نزدیک میکرد؟ با توجه به اینکه عمر امام علیهالسلام در حدود 20 سال بیشتر از مأمون بود و طبعا روی حسابهای عادی پیشبینی میشد که امام علیهالسلام زودتر از مأمون از دنیا رحلت کنند و در نتیجه هرگز خلافت به آل علی نمیرسید.
5. مأمون اگر از روی ایمان و اعتقاد اقدام میکرد، چرا وقتی مواجه با امتناع امام علیهالسلام شد، دست به تهدید زد و حضرت را با اجبار و اکراه به قبول ولایتعهدی وادار کرد؟
6. چرا وقتی حضرت علی بن موسی الرضا به هر سببی به شهادت رسیدند، مأمون که همان ارادت را به امام جواد علیهالسلام اظهار میکرد، مقام ولایتعهدی را به او تفویض نکرد؟
7. چرا مأمون در جریان مشهور نماز عید، حضرت از راه باز گردانید و نخواست توجهی تودهی مردم به آن حضرت جلب شود؟
8. چرا وقتی مأمون از مرو به طرف بغداد حرکت کرد، نگذاشت حضرت در مرو بمانند؟ اگر حقیقتا حضرت، ولیعهد بودند، چه مانعی داشت که در مرو باشند و این قسمت از کشور را تحتنظر داشته باشند؟(1)
9. چرا همانگونه که توانسته بود با تهدید، مقام ولیعهدی را به امام بقبولاند، در قبولاندن خلافت همین زور و اجبار را به کار نگرفت؟
10. اگر مأمون امام را حجت خدا بر خلق و به قول خودش داناترین فرد روی زمین میدانست، پس چرا میخواست نظری بر ایشان تحمیل کند که امام آن را به صلاح نمیدیدند و چرا امام را آن همه تهدید میکرد؟
1) زندگی سیاسی هشتمین امام، صص 156 – 154؛ (و) سیرهی پیشوایان، صص 490 – 489.