حتی در بصره که محل تجمع عثمانیان بود، علویان مورد حمایت قرار گرفتند؛ به طوری که زیدالنار(1) قیام کرد و همراه با وی، علی بن محمد و پیش از آن نیز علی منصور به شورش برخاسته بودند.
در یمن، ابراهیم بن موسی بن جعفر شورید.
در مدینه، محمد بن سلیمان بن داود بن حسن بن حسین بن علی بن ابیطالب قیام کرد.
در واسطا، که بخش عمدهی آن مایل به عثمانیه بود، قیام جعفر بن زید بن علی و نیز حسین بن ابراهیم بن حسن بن علی رخ داد.
در مدائن، محمد بن اسماعیل بن محمد قیام کرد.
خلاصه؛ سرزمینی نبود که در آن، یکی از علویان به ابتکار خود یا به تقاضای مردم، اقدامی بر ضد عباسیان نکرده باشد. بالاخره کار به جایی کشیده شد که اهالی بینالنهرین و شام که به تفاهم با امویان و آل مروان
شهرت داشتند، به محمد بن محمد علوی (همدم ابوالسرایا) گرویده، ضمن نامهای نوشتند که در انتظار پیکش نشستهاند تا فرمان او را ابلاغ کند.(2)
اما شورشهایی که از غیر علویان برپا شد نیز بسیار است.
برخی از این شورشها، مانند قیام «حسن هرش» در سال 189 هجری، مردم را به «خشنودی خاندان محمد» میخواندند. همچنین «حاتم بن هرثمه» بر ارمنستان تسلط یافت و این خود انگیزهی قیام «بابک خرم دین» گردید. «نصر بن شبث» بر نقاطی چون کیسوم و سمسیاط و حوالی آنها مسلط گردیده، از فرات گذشته، در جهت شرق آن به پیشروی ادامه داد. وی هرگز تسلیم نشد؛ مگر در سال 207.(3)
در پایان، باید شورش بابکیان و مصریان نیز نام ببریم.
در ارزیابی شورشهای ضد عباسی، به این نکته میرسیم که خطر جدی که آنان را تهدید میکرد، از سوی علویان بود، زیرا این شورشها در مناطق بسیار حساسی برمیخاست و رهبریشان نیز در دست افرادی بود که از استدلال قوی و شایستگیهای غیرقابل انکاری برخوردار بودند و براساس آن، مردم، رهبران این شورشها را تأیید میکردند و به سرعت دعوتشان را پاسخ میگفتند.
در این میان، مأمون بیش از هر کس دیگری میدانست که اگر امام
رضا علیهالسلام هم بخواهند به تحکیم موقعیت و نفوذ خویش بر ضد حکومت جاری بپردازند، چه فاجعهای در انتظارش است.
1) این نام بدین جهت انتخاب شده که زید، خانههای عباسیان را در بصره به آتش کشید و هرگاه شخصی را با جامهی سیاه که شعار عباسیان بود، به نزدش میآوردند، او را با جامهاش میسوزاند. (طبری، ج 11، ص 986).
2) زندگی سیاسی هشتمین امام، جعفر مرتضی، صص 123 – 122.
3) همان.