جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شهید هاشمی‏نژاد

زمان مطالعه: 4 دقیقه

استاد و روحانی مبارز و خستگی‏ناپذیر حجة الاسلام سید عبدالکریم هاشمی‏نژاد، از پایه‏های مقاومت انقلاب اسلامی و از بنیانگزاران روحانیت مبارز بود. او در سال 1311 خورشیدی در شهر بهشهر (از شهرهای استان مازندران) تولد یافت و از 14 سالگی در خدمت آیت الله کوهستانی و سپس در قم نزد آیت الله بروجردی و امام

خمینی به تحصیل علوم دینی پرداخت. شهید هاشمی‏نژاد مبارزات خود را علیه نظام آمریکایی شاه از همان اوایل مبارزات رهبر انقلاب آغاز کرد و با خطبه‏ها و سخنرانی‏های پرشور و انقلابی‏اش در نشر افکار انقلابی اسلام و افشای ماهیت رژیم فاسد پهلوی تمام توان خود را صرف کرد.

مبارزه‏ی او، که به همراهی رزمندگانی چون حضرت آیت الله العظمی خامنه‏ای و آیة الله حاج شیخ عباس واعظ طبسی انجام می‏گرفت، به حرکت انقلابی مردم خراسان شکل می‏داد که این مبارزات موجب چندین بار دستگیری و زندانی شدنش گردید. شهید هاشمی‏نژاد پس از تحمل دو سال زندان در مشهد، در افشای ماهیت منافقانه و انحرافی سازمان مجاهدین خلق کوشید و پس از پیروزی انقلاب بر اساس اعتقاد به تشکل و سازماندهی نیروهای اسلامی، مسؤولیت دبیر کلی حزب جمهوری اسلامی استان خراسان را برعهده گرفت و در این سنگر پرافتخار مشغول خدمت شد. استاد معظم، که از اطلاعاتی ارزشمند درباره‏ی معارف اسلام برخوردار بود، در مجلس خبرگان سهم مهم خود را در تصویب اصل ولایت فقیه ایفاء کرد. او، که تمام زندگی‏اش وقف ترویج اسلام و گسترش و صدور انقلاب و عالمی دلسوز به انقلاب بود، در تثبیت و تداوم انقلاب آرام نداشت. ارادت او به امام امت، ایثار، تقوا، فداکاری و روحیه‏ی استادی‏اش بزرگ‏ترین افتخار او بود.

از او کتاب‏های بسیاری در زمینه‏های مذهبی، فرهنگی و اجتماعی به جا مانده است که نام شماری از آن‏ها به این شرح است: هستی بخش، مشکلات مذهبی روز، مسائل عصر ما؛ درسی که حسین علیه‏السلام به انسانها آموخت؛ مناظره دکتر و پیر؛ رهبران راستین قرآن و دیگر کتاب‏های آسمانی و غروب آفتاب اندلس.(1)

به گواهی حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی، شهید هاشمی‏نژاد در ترغیب

حضرت آیت الله العظمی خامنه‏ای برای پذیرفتن بار مسؤولیت ریاست جمهوری و نامزدی این مسؤولیت سهمی بسیار مؤثر داشت؛ همچنان که شهادت هاشمی‏نژاد در دوران تبلیغات ریاست جمهوری آیت الله العظمی خامنه‏ای رخ داد. معظم له، که یاری توانا را از دست داده بود، در غم و سوگ ایشان سخنرانی پرشوری کرد که بخشی از آن سخنرانی در روز شهادت شهید هاشمی‏نژاد به شرح ذیل است:

آقای هاشمی‏نژاد را از همه‏ی مردم خراسان و بسیاری از مردم سراسر کشور می‏شناسند و از خدمات ارزنده‏ی این مرد عالم بصیر و بزرگوار آگاهند، لکن من به مناسبت این که بخشی از دوران کارم را در مشهد با او گذرانده‏ام و نیز به علت همکاری چندین ساله‏ام با او، ممکن است معلومات بیشتری از این چهره‏ی درخشان اسلامی داشته باشم که در اختیار مردم می‏گذارم تا مطلع شوند.

آقای هاشمی‏نژاد اصلا اهل بهشهر مازندران بود. ایشان از مدت‏ها پیش حدود سال‏های 1336، 1335 به مشهد آمد و در آن جا با (دختری از) یک خانواده‏ی مشهدی ازدواج کرد و تقریبا مشهدی شد. در همان حال، وی در قم به تحصیل خود ادامه می‏داد. تصور می‏کنم حدود سال‏های 1340 و 1341 بود که او از قم به مشهد عزیمت کرد و در آن جا سکونت گزید. ما آن وقت قم بودیم. وقتی مبارزات سال 1341 آغاز شد، آقای هاشمی‏نژاد جزو فعال‏ترین عناصر مبارز خراسان بود و در میان علمای مشهد او یک عنصر اصلی و فعال محسوب می‏شد. در سال 1342 بود که وی در تهران سخنرانی داشت که پس از آن، او را به همراه عده‏ی زیادی از علما و خطبای تهران دستگیر کردند. او مدتی در زندان ماند. این اولین بازداشت او بود.

در مشهد یکی از فصول منبر و سخنرانی، لوایح شش گانه‏ی شاه را، که آن روز با هیاهوی بسیار از آن اسم برده می‏شد و بنا بود که به اسم انقلاب به زور به خورد افکار عمومی دهند، حلاجی کرد. آن لوایح را با استدلال و بحث

متین رسوا کرد به گونه‏ای که در آخرین جلسات این دوره‏ی سخنرانی، رژیم سرانجام طاقت نیاورد و به مسجدی که در آن جا سخنرانی می‏نمود وحشیانه حمله برد. مأموران دستگاه در آن روز بر روی مردم تیراندازی کردند و عده‏ای را زخمی نمودند و سرانجام آقای هاشمی‏نژاد را دستگیر کردند. این دومین بازداشت آقای هاشمی‏نژاد بود.

بعد از آن او در مشهد فعالیت خود را کمتر کرد، اما برای سخنرانی‏های مذهبی به دیگر شهرستان‏ها از جمله تهران می‏رفت و همچنان به مبارزات خویش ادامه می‏داد…. از سال 1351 فعالیت‏های سیای آقای هاشمی‏نژاد دوباره گسترش پیدا کرد به طوری که به علت سخنرانی‏هایی در شیراز و اصفهان وی را دستگیر کردند. او دو سه ماهی در اصفهان زندانی بود.

بعد از آن، فعالیت‏های مشترک ما شروع شد. او با جمع کوچکی، که آن روز کار می‏کردیم و کارهای پنهان از چشم دستگاه را سر و سامان می‏دادیم، مشغول همکاری شد. با پیوستن آقای هاشمی‏نژاد جمع ما نیرو و نشاط تازه‏ای گرفت و فعالیت‏های گسترده‏تری را شروع کرد. در سال 1353 یا 1354 بار دیگر به دنبال فعالیت‏های سیاسی تند و بی‏پروایی که داشت به اتفاق آقای طبسی در مشهد دستگیر شد. این بار گرفتاری او در زندان 2 سال به طول انجامید. در اواخر سال 1355 او در زندان مشهد از نزدیک با گروهک‏ها آشنا شد. از مجموع این برخوردها تجربیات ارزنده‏ای اندوخت و دریافت‏های خود را به خارج از زندان منتقل کرد. از همان زمان بود که کینه‏ی آقای هاشمی‏نژاد در دل این گروهک منافق پدید آمد؛ زیرا او از نزدیک چم و خم کارهای آن‏ها را دیده بود و دورویی و نفاق آنان و انحرافات فکری آن‏ها را از نزدیک لمس کرده بود. وقتی از زندان بیرون آمد، ضمن این که انحرافات این گروه را به خوبی می‏دانست، درصدد آن بود که شاید بتواند با ملاطفت و ملایمت و نصیحت به مسیر صحیح بکشاند و در این راه چه

کوشش‏ها که او نکرد…. او پس از بی‏اثر ماندن آن همه ملاطفت و نصیحت، سرانجام قاطعانه در مقابل آن‏ها ایستاد. آقای هاشمی‏نژاد از جمله کسانی بود که پیش از بقیه‏ی چهره‏های معروف مورد غضب و اتهام گروه‏های منافق و افراد وابسته‏ی به آن‏ها قرار گرفت.(2)


1) پیشتازان شهادت در انقلاب سوم؛ ناشر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، با تلخیص و تصرف، ص 61 و ص 62.

2) فریادگر شهر شهادت، با تلخیص از ص 33 تا ص 37.