یکی از کشاورزان منطقه میگوید: «یک سال کشت پنبهی بسیاری داشتیم و پنبه قوزه (غنچه) بسته بود، ولی دچار آفت شد؛ یعنی داخل قوزه نوعی کرم افتاده بود که گل را میخورد و حاصل پنبه را نابود میکرد و با هیچ سمی نیز از بین نمیرفت. هنگامی
که متوجه این خطر شدم، درمانده و متأسف گشتم و نمیدانستم چه کنم. یکباره به ذهنم آمد که چاره کار از آقا جان کوهستانی بخواهم. از این رو، کارگر مزرعه را فرستادم خدمت ایشان که سلام مرا برسان و عرض کن من همیشه وجوهات خود را پرداخت میکردم. اکنون آفت مرا بیچاره میکند. دعا بفرمایید این آفت دفع شود.
در مزرعه بودم که کارگر بازگشت و گفت: پیام شما را به آقا رساندم. آقا جان فرمود: برو ان شاءالله برطرف میشود. مدتی نگذشت که دیدم گنجشکها فوج فوج میآیند؛ مانند مأمور، هر گنجشک سر یک قوزه پنبه قرار میگیرد و کرمها را میخورد. چیزی نگذشت که این آفت از برکت دعای آقاجان، توسط گنجشکها برطرف شد و کرمها از بین رفتند.»