جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

در راه مانده

زمان مطالعه: 2 دقیقه

السخی قریب من الله؛ قریب من الجنة؛ قریب من الناس؛ بعید من النار.(1)

با سخاوت به خداوند متعال، بهشت و مردم نزدیک و از آتش بدور است.

«امام رضا علیه‏السلام»

امام رضا علیه‏السلام در مجلسی پرسش‏های مردم را در زمینه‏ی مسائل دینی پاسخ می‏داد که ناگهان مردی وارد شد و بعد از سلام، گفت:

«ای فرزند رسول خدا! من از دوستداران شما و خاندانتان هستم؛ از سفر حج بر می‏گردم. به جهت از دست رفتن دارایی‏ام، هزینه‏ی رسیدن به منزل ندارم؛ اگر لطف شما شامل من شود، سوی خانواده‏ام رفته و به محض رسیدن، به همان مقدار از جانب شما صدقه می‏دهم.»

امام رضا علیه‏السلام ضمن دعوت او به نشستن، خواستار رحمت الهی برای او شد و سپس به پاسخ به سؤالهای مردم پرداخت. پس از جلسه‏ی

پرسش و پاسخ، حضرت با کسب اجازه از چند نفر از یاران خویش که در مجلس باقی مانده بودند، وارد اتاقی شد و از پشت در، آن مرد را خواست و از بالای در دویست اشرفی به او عطا فرمود و از او خواست تا این پول را صرف زندگی‏اش کند و از صدقه دادن از طرف امام خودداری کرده و قبل از اینکه حضرت او را مشاهده کند، از آنجا بیرون رود.

سلیمان جعفری که ناظر جریان بود، از امام علیه‏السلام پرسید:

«جانم فدای شما؛ با اینکه مبلغ زیادی هدیه دادید، چرا روی مبارک خود را از او پوشاندید؟!»

امام رضا علیه‏السلام فرمود:

«از آن ترسیدم که به جهت برآورده کردن نیازش، شرمنده شود و او را در آن حال ببینم؛ مگر رسول اکرم صلی الله علیه و آله نفرمود: ” نیکی را در خفا و پنهانی انجام دادن برابر با به جا آوردن هفتاد حج است “.»(2)


1) عیون اخبار الرضا ج 2 ص 12.

2) بحار الأنوار ج 49 ص 101 – منتهی الآمال ج 2 ص 291 – سفینة البحار ج 1 ص 418.