جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

عهد شکنی

زمان مطالعه: 2 دقیقه

جناب شیخ محمد حسن مولوی قندهاری فرمود:

در همان ایام نصیرالاسلام ابوالواعظین بمشهد مقدس آمده بود ماه مبارک رمضان در مسجد گوهرشاد منبر می رفت شبی از معجزات اوائل این قرن که در حرم مبارک رضوی (ع) دیده بود حکایت نمود که دو زوجه که با هم و حسینی بودند و در حباله نکاح یکی از اعیان تهران بودند که عهد و پیمان نموده بودند که با هم صاف باشند و رشک و کین و رقابت همسری یکنفر (هووگری) را ترک و نزد شوهر سعایت و خیانت و نمامی و فتنه انگیزی یکدیگر را نکنند و در بینشان حضرت رضا (ع) ضامن و گواه باشد اگر هم هرکدام عهدشکنی کند. امام رضا (ع) او را کور نماید.

پس از مدتی یکی از آن دو زن عهدشکنی کرد و به عهد خود خیانت نمود در همان هفته کور شد و توبه و اتابه اش فایده نکرد تصمیم گرفت بمشهد بیاید. نصیرالاسلام مذکور روضه خوان خاص آن زن بود حکایت کرد که چهل شب دخیل بالای سر حرم

مبارک بودیم آنچه از ادعیه و تضرع و زاری که منتهای قدرت آن زن بود انجام دادیم و عده ای از سادات و علماء و اهل حال هر شب را با او صبح کردیم اثری از شفاء آشکار نشد. شب چهل و یکم زیارت وداع نمود و مایوسانه تصمیم گرفتیم فردا عازم تهران شویم .

طلوع فجر نوری از ضریح مقدس ظاهر شد از بالای سر آن زن گذشت حاضرین همه آن نور را دیده صلوات های بلند فرستاده شد همه یقین کردند که آن خانم شفا یافت نور از پنجره گذشت ناگهان صدای کف زدن و صلوات از دارالسیاده بلند شد همه رفتیم دیدیم پیرزن کور زوار کابلی شفا یافته هر دو چشمش بینا شد با اینکه سالها بکوری بسر برده و برایش کوری عادت شده بود و ابداً برای شفای خود در آن وقت نه دخیل شده بود و نه دعاء و توسل نموده بود خداوند قدرت امامت را بخانم مایوس و ما و مردم نشان داد.

و مردم را آگاهانید که عهد و ضمانت خلیفه خدا را در امور عادی خود سست نشمارند و به عهد و قسم خود پای بند بوده خیانت نکنند.(1)

افتادم دستم بگیرمولاعلی موسی الرضا++

درمانده ام دستم بگیرمولاعلی موسی الرضا

بنما کرم ای ذوالکرم گنجینه جود نعم++

آکنده ام دستم بگیر مولا علی موسی الرضا

درمانده ام دستم بگیر مولا علی موسی الرضا++

افتاده ام دستم بگیر مولا علی موسی الرضا

از هر طرف ره بسته شد سینه دنیا خسته شد++

وامانده ام دستم بگیر مولا علی موسی الرضا


1) داستانهای شگفت.