احمد بن نجم در مورد عجب و غرور از حضرت سؤال کرد که آیا فاسد کنندهی عمل است یا خیر؟
حضرت فرمودند:
«العجب درجات: منها ان یزین للعبد سوء عمله، فیراه حسنا، فیعجبه و یحسب أنه یحسن صنعا، و منها ان یومن العبد بربه، فیمن علی الله و لله المنة علیه فیه».(1)
«عجب درجاتی دارد: یکی این که رفتار و کردار بد بنده به صورت خوبی برای او جلوه میکند و میپندارد که خوب کاری کرده است و از درجات عجب این است که بندهای به پرودگارش ایمان بیاورد، پس به این مناسبت بر خدای خود منت میگذارد و حال آن که در ایمان آوردن او خدایش بر او منت دارد».
به راستی چه غفلتی بزرگتر و هلاک کنندهتر از این که انسان اعمال سوء خود را نیک پندارد؟!
به عنوان مثال : انسان بین در جمعی، فردی مسخره کرده و آبروی او را ببرد که دیگران بخندند و فکر کند که به خنده در آوردن این جمع کار نیکی برای او بوده و حال آن که غافل است از این که با این عمل چه خسارت جبران ناپذیری به خود وارد کرده است؛ زیرا مسخره کردن دیگران و لطمه زدن به آبروی آنها حق الناس است و خداوند متعال از آن نمیگذرد و او در حقیقت با چنین برخوردی که موجب آبرو ریزی شخصی شده، مانند آن است که خون آن شخص را ریخته است.
مثال دیگراین که شخصی عباداتش را مرتّب انجام میدهد و بر خدای خود منّت میگذارد و یا کار خیر را برای جلب توجّه دیگران انجام میدهد نه به خاطر خدا.
این ها از موارد سوء عملی هستند که شخص آن ها را از اعمال نیک میپندارد.
همچنین به خاطر ایمانی آورده است به خداوند منّت بگذارد، که این هم غفلت بزرگی است؛ چرا که شخصی که ایمان میآورد لطف اِلاهی شامل حال او شده که به او ایمان آورده است و گرنه انسانی بود بیایمان و (خسر الدنیا و الاخرة).
پس در واقع خداوند متعال بر مؤمنان و غیر مؤمنان منّت دارد نه ایشان بر خدا؛ زیرا عمل همه ی مؤمنان برترو جهان هیچ ثمره ای برای
ذات باری تعالی نداشته و ندارد، بلکه ایمان و عمل ما فقط برای خودمان مفید و مؤثّر است.
1) تحف العقول: ص 468.