امام رضا صلوات الله علیه در فضیلت و ارزش نیکی و کمک کردن به مردم میفرمایند:
«عونک للضعیف من افضل الصدقة».(1)
«کمک تو به شخص ضعیف از بهترین صدقات است».
اثراتی که بر صدقه مترتب است (و موجب آمرزش گناه و دفع بلایا و حل مشکلات میشود) کمک به شخص ضعیف هم مستلزم همان اثرات و چه بسا اثراتی قویتر و بالاتر میباشد.
باید توجّه داشت که خداوند متعال میفرماید:
(لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الأذی)(2)
«صدقههای خود را با منت گذاردن و اذیّت کردن باطل نکنید».
بنابراین؛ دستگیری از ضعیفان نیز که خود گونهای از صدقه؛ بلکه طبق فرمودهی حضرت، افضل صدقات است، مبادا، با منّت و یا اذیّت عمل خود را باطل کنیم و از طرف دیگر همانگونه که انسان وقتی صدقه میدهد، از صدقه گیرنده چشم داشتی ندارد، به هنگام دستگیری ازنباید در مقابل، چشم داشت و توقّعی از آنان داشته باشد و اصولاً ارزش این عمل به قصد قربت آن است و اگر توقع چیزی داشته باشد ارزش واقعی خود را از دست خواهد داد؛ چرا که اجر و پاداش آن بر عهدهی خداوند متعال خواهد بود.
در ضمن روایتی دیگر علیّ بن موسی الرّضا صلوات الله علیه میفرماید: وقتی از علی بن ابیطالب صلوات الله علیهما در باره ی قول خداوند متعال که میفرماید:
(اکالون للسحت)(3)
سؤال شد، حضرت فرمودند:
هو الرجل الذی یقضی لأخیه الحاجة ثم یقبل هدیته.(4)
«آن شخصی است که حاجت برادر دینی خود را برآورده، سپس (در قبال آن) هدیهای از او میپذیرد».
آن سان بیان شد، پاداش این عمل خدا پسندانه بر عهدهی پرودگار بوده و سزاوار است که انسان اجر خالق را به اجر مخلوق نفروشد.
در روایتی دیگر حضرت در اهمیّت نیکی کردن به انسانها میفرمایند:
«التودد الی الناس نصف العقل».(5)
«دوستی و محبت کردن به مردم نیمی از عقل است».
در حقیقت انسان عاقل همواره در حدّ توان خود به دیگران محبّت خواهد کرد و در مقابل، کسی که در محبّت به مردم کوتاهی کند در واقع عقل سلیم و کاملی ندارد.
علیّ بن موسی الرّضا صلوات الله علیه در بیان این که نیکی کردن به هر شخصی پسندیده است، خواه خوب باشد یا بد، و خواه اهلیّت نیکی داشته باشد یا نداشته باشد، فرمودند:
«رأس العقل بعد الایمان بالله، التودد الی الناس، واصطناع الخیر ال کل بر و فاجر».(6)
«عاقلانهترین عمل بعد ایمان به خداوند، محبّت و دوستی به مردم و خیر رساندن به هر فرد نیک و بد است».
بنابراین، بعد از ایمان به خدا، محبّت و خیر رسانیدن به دیگران
مهمترین و اساسیترین نشانهی تعقّل است؛ حتی اگر شخص فاجر باشد نیکی به او سزاوار است و دلیل آن هم در ضمن روایتی دیگر از حضرت بیان شده که فرمودند:
«اصطنع الخیر الی من هو اهله، و الی من هو غیر اهله، فان لم تصب من هو اهله، فانت اهله».(6)
«نسبت به کسی نیکی کن که اهلیّت آن را داشته باشد و همچنین به کسی که اهلیّت آن را نداشته باشد، پس اگر خیر و نیکی تو به اهلش نرسید، پس همانا تو کار خیرت را انجام دادهای».(7)
بنابراین، از مضمون این دو روایت استفاده میشود که خوب بودن یا بد بودن، و اهلیّت داشتن و نداشتن در نیکی به افراد ملاک نیست؛ چرا که طبق فرمودهی حضرت سلام الله علیه اگر طرف مقابل لیاقت و اهلیّت آن خیر و نیکی را نداشته باشد، همانا شخص نیکوکار قابلیت انجام کار خیر را داشته و به لطف اِلاهی مأجور خواهد بود.
در ضمن نباید از نظر دور داشت که مگر خود ما، اهلیّت این همه نعمتها و الطاف اِلاهی را داشتهایم که خدا به ما ارزانی داشته است؟
مگر ما چه اندازه اعمال خدا پسندانه داشته و داریم؟ ما که با اعضا و جوارحی که خدا رایگان و بدون هیچ منّتی در اختیار ما گذاشته است،
مرتکب این همه گناه میشویم، آیا اهلیّت نعمت سلامتی اعضا و جوارحی چون چشم و گوش و زبان و قلب و… را داریم؟
ولی خداوند متعال شأنیّت و اهلیّت چنین احسان و تفضّلی را دارد که به ما این همه نعمت عطا فرموده. اگر چه ما به وسیلهی همان نعمت او را عصیان کنیم.
و در واقع شأن و مقام و الطاف پرودگار مقتضی است که به ما احسان فرماید و نااهلی و بیلیاقتی امثال من، مقتضی تخلّف و سرپیچی از آن مُنعم بی همتاست.
1) تحف العقول: ص 470.
2) سورهی بقره: آیهی 264.
3) سورهی مائده: آیهی 42.
4) عیون اخبار الرّضا صلوات الله علیه ج 2 ص 28.
5) تحف العقول: ص 467.
6) عیون اخبار الرّضا صلوات الله علیه ج 2 ص 35.
7) با توجّه به همین فرمایش حضرت است که در اذن دخول حرم مطهّر آن حضرت میخوانیم: «فان لم اکن أهلا لذلک فأنت أهل لذلک».