وقتی مأمون و اطرافیان بعد از دفن حضرت رضا صلوات الله علیه به
خانه برگشتند، مأمون هرثمه را در خلوت احضار نمود و به او گفت: ای هرثمه! تو را به خداوند سوگند میدهم ! هر چه که علیّ بن موسی قبل از رحلتش شنیدی برای من بیان کن.
هرثمه گفت: من هر چه از حضرت شنیدم در مراسم تجهیز و تدفین برای تو نقل کردم.
مأمون گفت: تو را به خدا قسم میدهم که غیر از آن مطالب اگر چیزی شنیدی برای من بازگو کن.
هرثمه قضیهی انار و انگور را که حضرت قبل از وقوع به او خبر داده بودند، برای مأمون بیان کرد. وقتی مأمون این مطلب را شنید رنگ از رخسارش پرید و چهره اش دگرگون شد و به ناگاه بر زمین افتاد و بی هوش شد و در حال بیهوشی میگفت: وای بر مأمون از جانب رسول خدا، ) صلّی الله علیه و آله ) وای بر مأمون از جانب رسول خدا صلی الله علیه و آله، وای بر مأمون از جانب علی مرتضی، وای بر مأمون از جانب فاطمهی زهرا، وای بر مأمون از جانب حسن مجتبی، وای بر مأمون از جانب حسین بن علی، وای بر مأمون از جانب علی بن الحسین، وای بر مأمون از جانب محمّد بن علی الباقر، وای بر مأمون از جانب جعفر بن محمّد الصادق، وای بر مأمون از جانب موسی بن جعفر الکاظم، وای بر مأمون از جانب علی بن موسی الرّضا. به خدا قسم، همین است خسارت و زیان آشکار.
مأمون و مرتّب این کلام را در حال گریه و فریاد تکرار میکرد. وقتی هرثمه این حالات را از او مشاهده کرد، وحشت زده شد و به گوشهای
از حجره پناه برد، بعد از این که وضعیّت مأمون به حالت اولیّه برگشت، نشست و هرثمه را صدا زد و در حالی که هنوز مانند افراد مست بود.
گفت: ای هرثمه ! بدان که تو و تمام اهل آسمانها و زمین نزد من از آن حضرت عزیزتر نیستند؛ لذا اگر یک کلمه از این سخنان را که ازاو شنیدی برای کسی بازگو کردی تو را میکشم.
هرثمه گفت: اگر کلامی در اینباره با کسی گفتم، خون من بر شما حلال باشد. سپس مأمون از هرثمه تعهّد و پیمانهای مختلفی گرفت و قسم داد که این اسرار را بر کسی فاش نکند.(1)
وقتی که هرثمه خواست محضر مأمون را ترک کند و برگردد، مأمون دو دست خود را بر هم زد واین آیه را خواند:
(یستخفون من الناس و لا یستخفون من الله و هو معهم اذ یبیتون ما لا یرضی من القول و کان الله بما یعلمون محیطا).(2)
«(اعمال زشت خود را) از مردم پنهان میکنند، ولی از خداوند پنهان نمیکنند و حال آن که خداوند با آنهاست زمانی که در شب نشینی کلامی میگویند که او نمیپسندد و خداوند متعال به آنچه که عمل میکنند، احاطه کامل دارد».
1) عیون اخبار الرّضا صلوات الله علیه ج 2 ص 249، بحارالأنوار: ج 49 ص 298.
2) سورهی نساء: آیهی 108.