مأمون به هنگام صبح تعزیهی امام رضا صلوات الله علیه را برپا کرد و بعد از ساعتی به خانهی حضرت داخل شد و دستور داد وسائل غسل و تکفین را آماده کنند و گفت : میخواهم حضرت را غسل دهم.
هرثمه میگوید: وقتی من این سخن را شنیدم، طبق دستور علیّ بن موسی الرّضا صلوات الله علیه نزد او رفتم و گفتم: حضرت رضا صلوات الله علیه به من فرمودند: اگر مأمون بدن مرا تجهیز و دفن نماید، خداوند او را مهلت نخواهد داد و عذابی را که برای آخرت او مقدّر کرده است در دنیا برایش نازل خواهد کرد.
وقتی مأمون وقتی این پیام تهدید آمیز را شنید، ترسید و از این عمل منصرف شد و غسل حضرت را به من واگذار کرد،آن گاه از محل خارج شد. پس از لحظاتی همان خیمهای که حضرت خبر داده بودند،
برپا شد، من با عدّهای دیگر خارج از خیمه ایستاده بودیم و صدای تسبیح، تکبیر و تهلیل و همچنین صدای ریختن آب و حرکت ظرف ها شنیده میشد، بوی بسیار فوق العادهای از خیمه متصاعد بود که چنین بوی خوشی تا به حال به شامّهی ما نرسیده بود.(1)
به نظر می رسد همین لحظات بوده که اباصلت در مورد آن میگوید: امام محمّد تقی صلوات الله علیه به من دستور داد که از اندرون آب و تخته بیاورم.
به حضرتش عرض کردم: در اندرون آب و تخته موجود نیست.
حضرت فرمودند: هر آنچه را که به تو میگویم عمل کن.
من اطاعت کردم و به اندرون وارد شدم دیدم آب و تخته موجود است، آن ها را برای حضرت بردم، خواستم ایشان را در تجهیز بدن پدر بزرگوراشان کمک کنم به من فرمودند: کسانی هستند که مرا یاری می کنند. الان ملائکهی مقرّبین با من همکاری مینمایند و به کمک تو احتیاجی ندارم.
وقتی مراسم غسل تمام شد به من دستور دادند که: از داخل خانه، کفن و حنوط بیاورم.
داخل خانه شدم، سبدی بود که کفن و حنوطی در آن قرار داشت، ولی من هرگز آن هارا تا آن وقت ندیده بودم، آن ها را برداشتم و به خدمت حضرت صلوات الله علیه آوردم.
آن حضرت پدر بزرگوارشان را کفن پوشاندند و بر مواضع سجدهی شریف حضرتش حنوط پاشیدند و همراه با ملائکه اِلاهی و ارواح مقدّسهی انبیا و رسولان علیهم السلام بر بدن آن امام همام نماز گزاردند.
آن گاه به من فرمودند: تابوت را حاضر کن.
عرض کردم : بروم و تابوت تهیه کنم؟
فرمود: از داخل خانه بیاور.
وقتی به خانه وارد شدم، دیدم تابوتی در آنجا مهیّا است که به قدرت حق تعالی از چوب سدرة المنتهی آماده شده بود.آن را آوردم و امام جواد صلوات الله علیه بدن پدر بزرگوارشان را در آن قرار دادند.(2)
هرثمه میگوید: در این هنگام مأمون از بالای بام مرا صدا زد و همان گونه که حضرت پیشتر تذکّر داده بودند، سؤال کرد: شما شیعیان معتقد هستید که امام را غسل نمیدهد مگر امامی مانند خودش، پس اکنون که پسرعلی بن موسی در مدینه است، بدن او را چه کسی غسل میدهد؟
من هم طبق دستور حضرت، در جواب او گفتم: این در صورتی است که ظالمی تجاوزگر موجب جدایی امام از فرزندش نشود و در غیر این صورت به امامت امام نمیرسد. اگر تو آن حضرت را در مدینه کنار خانوادهاش باقی میگذاردی، همانا بدن ایشان را فرزند برومندش آشکارا غسل میداد و اکنون نیز فرزندش آن بزرگوا را
غسل میدهد، البتّه به صورت مخفیانه برای این که کسی متوجه نشود.
1) عیون اخبار الرّضا صلوات الله علیه ج 2 ص 248، بحارالأنوار: ج 49 ص 296.
2) عیون اخبار الرّضا صلوات الله علیه ج 2 ص 243، بحارالأنوار: ج 49 ص 302.